ملامت گو. [ م َ م َ ] ( نف مرکب ) ملامت گوینده. آنکه سخنان سرزنش آمیز گوید. سرزنش کننده. ملامتگر : عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند ای ملامت گو خدا را رو مبین آن رو ببین.حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 278 ).و رجوع به ماده بعد و ترکیب ملامت گفتن ذیل ملامت شود.
جملاتی از کاربرد کلمه ملامت گو
ای ملامت گو سلامت مر ترا ای سلامت جو رها کن تو مرا
شکار آن کمان ابرویم، اینک داغ او بر دل ملامت گو مزن تیرم که من با داغ سلطانم
منعم مکن ای ناصح پندم مده ای مشفق کز حرف ملامت گو من گوش کری دارم
دوستان ما را ملامت می کنند این سخن را با ملامت گو بگو