سونج

معنی کلمه سونج در لغت نامه دهخدا

سونج. [ ن ِ ] ( اِ ) بغلک و پارچه چهارگوشه ای که در زیر بغل پیراهن میدارند. ( ناظم الاطباء ).
سونج. [ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای است بزرگ از نواحی نسف و محمدبن احمدبن ابی القاسم... لؤلؤی معروف بفقیه سونجی بدان منسوب است. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه سونج در فرهنگ فارسی

قریه ایست بزرگ از نواحی نسف و محمد ابن احمد ابن ابی القاسم لولوی معروف بفقیه سونجی بدان منسوبست

جملاتی از کاربرد کلمه سونج

الجایتو در رمضان ۷۱۶ درگذشت و ابوسعید که در مازندران به سر می‌برد، همراه با امیر سونج به سلطانیه آمد و در جمادی‌الآخر ۷۱۷ بر تخت سلطنت نشست. (وصاف، ۶۱۷–۶۱۸)
احمدآباد سونج روستایی از توابع بخش مرکزی در شهرستان سقز است که در استان کردستان ایران قرار دارد.