معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 318
- افریدون
- افسا
- قزل الان
- افسای
- قدم بر سر کار خ
- قدم جفت کردن
- قزل حصار بالا
- قدم شمرده نهاد
- قزل خرابه
- قزل درق
- قزل دره
- قزل عاشق
- ایواه
- ایهما
- ایهم
- بیابان گردی
- اعتقاد جازم
- جهل مرکب
- حسن بویه
- جهل بسیط
- زرین باغ
- زرین ترنج
- زرین جوب
- زرین درفش
- زرین نعل
- زرین نگار
- زرین چراغ
- زرین پر
- زرین چقا
- زرین چنگ
- تبر دسته
- دراز گام
- درب امامزاده جز
- دربار خرج
- دربند اهنین
- دربند پایین
- دلاور شدن
- پیکر تراش
- قصر روناش
- عنبر بیز
- کولاک زدن
- سهولان
- مهدی موعود
- گز شایگان
- ارزونی
- کمین ساختن
- کن ترک
- کن فکان
- کن بهن
- گاو گور
- گاورس سیم
- گاوزبان جنگلی
- رزت
- گاوک ده
- عو
- تحلیم
- تحمر
- تحویف
- افزایش پذیر
- تحویلات
- گج کاری
- افزایش کردن
- تب باتلاقی
- ریسمان تاب
- ریسه شدن
- افزون فروش
- تدوم
- افزونی کردن
- اژدهافش
- تدک
- تذوق
- تدیوس
- تدیه
- افسار بر سر کردن
- لب دانه
- یک پولی
- بنده پروری
- بندکشی
- بندکوه
- بندگانه
- بندگشا
- بندگه
- افسار بر سر کشید
- خومه زار
- بندگی کردن
- بندی شدن
- شاعر همدانی
- شاعه
- مورز
- شاغان
- شافتسبری
- شافه
- شاقل
- شالباف
- شالدون
- شالفروش
- افسار سر خود
- بنشاندن
- بنس
- دیرنده
- دیرهضم
- دیروزی
- دیرکتوار
- بخیله
- بخیه زن
- بخیه کردن
- بد ادایی
- افسار کردن
- بد اسب
- بد اطوار
- بد اندرون
- بد تخم
- بد خبر
- لاذ
- شب پرک
- دویم
- مشک سایی
- مشک شم
- مشک نقاب
- مشکنک
- دیرکوند
- گنبد کبود
- دیرگاهی
- تلوباغ
- حسن غزنوی
- دیریابی
- تلوری
- تلوسه
- سلطان سنجر
- تلوه
- شاخه شاخه کردن
- شاد خوار بخاری
- جندویه
- جنزه
- جنس بعید
- شاد خواست
- شاداب شور
- فرج ا
- بهرام شاه
- شادان کردن
- بازار سراجان
- قدمگاه خضر
- غلغلک
- غلقا
- شادمان شدن
- شادمانه شدن
- غله برداشتن
- کمان پشت
- رد گشته
- پوسیده چوب
- زره کان
- توره دل گرکو
- زره گذار
- زرگر خانه
- زعفران الوده
- زعیم الدین
- اصل حیا
- اصل دار
- خواهر امام
- زعله
- زعن
- اصل پاک
- زعیب
- زعیم الدوله
- لیتن
- زغازه
- زغب
- تقی مازندرانی
- زغبه
- تقیض
- زغرب
- تران
- ناندل
- جلدکی
- جمال پرست
- دلارستاق
- جنس عالی
- کتک زده
- جوزاکند
- جوسان
- جوعه
- حارم
- کل سفید
- کل سیا
- قرت قرت
- صغراء
- راه نواختن
- راه پوییدن
- راونالا
- قرص زر مغربی
- راونی
- خشکمرود
- خشکناب
- قرص هفت دره
- پخته بر پخته
- پخته کاو
- قرص و قایم
- خشیل
- خشیشار
- خشکین