معنی کلمه تلوه در لغت نامه دهخدا
تلوة. [ ت ِل ْوَ ] ( ع اِ ) بزغاله ای زاید از چهار ماه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || گوسپندی که قبل از صفریه زاید. و الصفریة نتاج الغنم مع طلوع السهیل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
تلوه. [ ت َ ل َوْ وُه ْ ] ( ع مص ) درخشیدن سراب و اضطراب و درخش آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).