معنی کلمه دیریابی در لغت نامه دهخدا دیریابی. [ رْ ]( حامص مرکب ) صفت دیریاب. کم یابی. ندرت. شذوذ. || کندی. بلادت. دیرفهمی. رجوع به دیریاب شود.
جملاتی از کاربرد کلمه دیریابی تو عیار کمعیاران تو قرار بیقراران تو دوای دلفگاران مگر اینکه دیریابی نمانده عقل دیرت شد خرابی سزد کز خویش بی این دیریابی