دیریابی

معنی کلمه دیریابی در لغت نامه دهخدا

دیریابی. [ رْ ]( حامص مرکب ) صفت دیریاب. کم یابی. ندرت. شذوذ. || کندی. بلادت. دیرفهمی. رجوع به دیریاب شود.

معنی کلمه دیریابی در فرهنگ فارسی

دیر بدست آمدن دشواری حصول چیزی .

جملاتی از کاربرد کلمه دیریابی

تو عیار کم‌عیاران تو قرار بی‌قراران تو دوای دل‌فگاران مگر اینکه دیریابی
نمانده عقل دیرت شد خرابی سزد کز خویش بی این دیریابی