معنی کلمه لاذ در لغت نامه دهخدا لاذ. ( اِ ) لاد. چینه دیوار. || اصل. لاد. || نوعی است از جامه. ( مهذب الاسماء ). پرنیان نرم. لاد. دیبای تنک و نرم. کسوتی نفیس از حریر که در چین سازند.لاذ. ( ع اِ ) ج ِ لاذة. ( منتهی الارب ).
جملاتی از کاربرد کلمه لاذ 100- ( مناقب ) ابن شهر آشوب 4/377؛ ( راس ) يعنى خراميد. در( مناقب ) به جاى ( لاذ ) ، ( لاذت ) ذكر شده . لا و حق الاسلام لاذی و لاذا کذب العادلون حاشا و کلا