معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 319
- خشکی چرخ
- خشکی و تری
- خشکی بخت
- خشکه دول
- الفونس سیزدهم
- اسروشنه
- القا ات
- تینه
- القائم بحق ا
- بهت زدگی
- داهوئیه
- فریشته خو
- داهیان
- داود طائی
- داودلو
- داور بخش
- داورگه
- داوری بردن
- کمال بخشیدن
- اشراب
- اب قصیل
- القاص لایحب ال
- غلوی
- گل دره
- غلو کن
- القاهر با
- اسمان روز
- مرمض
- راپه
- مرموزه
- مرنه
- سپید شدن
- مرهوم
- مروارید بستن
- مروته
- دبیا
- شیرین گزار
- مروروذ
- شیرینی فروش
- مرونه
- مروونژین
- تیزی کردن
- تیع تیع
- تیغ ازمائی
- تیغ اورد
- تیغ باران
- زغن اباد
- تنقض
- نیالا
- تیمار خانه
- زفت و زکور
- داموس
- عمیره
- بلور لایه
- روغن فروش
- روغن کشی
- صد و چهارده عقد
- روقه
- عنان ور
- عنان فکنده
- عنان زن
- زیرجامه
- تحاشی
- زوک
- شمعان
- خیوس
- امانت گذار
- اهرار
- ورزش خانه
- سبش
- طمغا
- طمغاچ
- طموح
- طنک
- طهارت جای
- عرید
- گرد پای حوض گش
- ده زن
- حرف مهمل
- حرف چین
- حریب
- ظهرنویسی
- عاصب
- قاهرون
- روحانا
- روحانی بخارایی
- روحانیات
- مشیا
- مهدی محله
- شکافه زن
- شکر اویز
- ثومه
- دژم کردن
- ثیه
- دژه
- دژکام
- دژگیر
- رستم بیگ
- دکفن
- دکهن
- تب از
- دکله
- چیر بخت
- خجر
- چیر جان
- خجسته بنا
- خجسته خصال
- چیره داشتن
- چیز خور شدن
- خجسته رو
- خوصاء
- خجسته روز
- خجسته سرای
- خجسته سروش
- خجسته سفر
- خوض کردن
- سایه انداز
- خوق
- سایه برگ
- خودشوی
- خودشکن
- خودلان
- خولینه
- خوده
- خودور
- جهاد جوی
- خودپرور
- عمر شافعی
- ادسای
- عمر قره داغی
- ادسم
- خودپسندانه
- ادعا کار
- خودک
- دزدان دره
- دست الود
- دست اویختن
- کعبه ویران کن
- کعبه پرست
- ادعام
- ادلسبرگ
- ادلف
- ادلم
- صولجان وش
- صولی
- مار نه سر
- صیامی
- صیحان
- صید افکندن
- صید افکنی
- صید انداز
- صید حرم
- ناپاک درون
- ناپاک چشم
- ناپدیدار شدن
- کچو کچو
- ابوبکر احمدبن ن
- سم سم کار
- الکساندر و پول
- الکیبیاد
- تنگ بضاعت
- الکینوئوس
- کژ ابرو
- تنگ حالی
- تنگ دوست علی
- تنگ دیو
- تنگ رسیدن
- تنگ رودیان
- کژ ترازو
- خارب
- خاربار
- خارتوت
- تنگ زیست
- تنگ سودا
- گل چشمه
- گل کاسنی
- خارج از حد
- گل کامه
- خارج از موضوع
- خارج جمع
- خارج مرکز
- صد شاخ کردن
- خاردان
- خارزن
- ده باغ
- ده باقر
- ده بر
- ده برزو
- ده برم
- طمع خام
- ده بزی
- دو پوده
- شیرمیشه
- شیرنی
- شیره ای
- شیره مالی
- شیروا
- شیروان چرداول
- شیرور
- ده بنه