افسار کردن

معنی کلمه افسار کردن در لغت نامه دهخدا

افسار کردن. [ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مهار کردن. افسار زدن. || کنایه از جلوگیری کردن از افسار گسیختگی و لاابالی گری.

معنی کلمه افسار کردن در فرهنگ فارسی

مهار کردن افسار زدن

جملاتی از کاربرد کلمه افسار کردن

یک تشک برقی با حرارت مستقیمی که به عضلات وارد می‌کند درد، اسپاسم، خستگی، آسیب‌های وارده در ناحیه پشت و گرفتگی عضلات را رفع کرده و گردش خون را بهبود می‌بخشند حتی در کاهش علائم بیماری‌های افسار گسیخته‌ای مانند آرتروز هم مفید و موثرند. درون آن‌ها المنت‌های ظریف حرارتی هست که انرژی الکتریکی را به گرما تبدیل کرده و از آن برای گرم کردن مداوم و یکنواخت نقطه‌ای در بدن استفاده می‌کنند و به همین دلیل با یک کیسه آب گرم که هر لحظه امکان ریختن آب جوش از آن‌ها وجود دارد، قابل مقایسه نیستند.
با وجود قدرتمندی و گستردگی قلمروی انگلستان، این پادشاهی در زمان هنری دوم، ریچارد یکم و جان درگیر شورش و عصیان بارون و اشراف شد که هرچند، این عصیان‌ها در عهد هنری و ریچارد سرکوب شد، اما در آخر در عهد جان، بارون‌ها توانستند خواسته خود به کرسی بنشانند و نخستین نبرد بارون‌ها، پادشاه انگلستان، جان، را مجبور به امضا کردن قرارداد مگناکارتا یا منشور کبیر که با هدف محدود کردن قدرت شخص پادشاه تدوین شده بود، کنند تا نخستین پادشاهی مشروطه شکل گیرد. پس از جان، هنری سوم به قدرت رسید که فاقد دانش سیاسی و نظامی کافی بود. طی دوران وی، افسار پادشاهی پلانتاژنه از دست وی رها شد و در نتیجه نتوانست بارون‌ها قلمرو خود را کنترل کند اما در دوره پادشاهی ادوارد یکم، پادشاه انگلستان بار دیگر بر بارون‌های قلمرو خود مسلط شد. طی دوره ادوارد یکم، انگلستان روند یکپارچگی بریتانیا را آغاز نمود و توانست پس از شکست پادشاهی گوینز بر ولز مسلط شود، اما تلاش‌های وی در شکست دادن پادشاهی اسکاتلند بی‌نتیجه ماند تا فقط پیش‌درآمد جنگی بزرگ و درازمدت بین انگلستان و اسکاتلند را آغاز کند.