دیرکتوار

معنی کلمه دیرکتوار در لغت نامه دهخدا

دیرکتوار. [ رِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ( سبک ِ... ) شیوه تزیینات داخلی و لباس در فرانسه که در دوره دیرکتوار ( 1795 - 1799 م. ) رواج داشت. این سبک حد فاصل بین سبک دوره لوئی شانزدهم و سبک امپراطوری بود که در آن از تزیینات پرزرق و برق اشرافی احتراز میشد و بیشتر طرحهای کلاسیک بکار میرفت. مبلهاو اشیائی که به این سبک ساخته شده جسیم است و سطح آنها از چوب رنگ شده یا موم خورده پوشیده شده است. دراین دوره کاغذ دیواری جای فرشهای دیواری را گرفت ؛ زنان دامن تنگ می پوشیدند و یقه لباسشان پایین و درز کمر پیراهنشان بالا بود. ( از دائرة المعارف فارسی ).

معنی کلمه دیرکتوار در فرهنگ فارسی

حکومت فرانسه که از ۵ برومر سال چهارم انقلاب ( ۲۷ اکتبر ۱۷۹۵ م . ) تا ۱۸ برومر سال هشتم انقلاب ( ۹ نوامبر ۱۷۹۹ م. ) ادامه یافت و آن مرکب از پنج تن بود و بیاری دو مجلس ( شورای قدما و شورای پانصد تن ) امور مملکت را اداره میکرد. ناپلئون بناپارت این حکومت را بر انداخت .
سبک شیوه تزیینات داخلی و لباس در فرانسه که در دوره دیرکتوار رواج داشت .

معنی کلمه دیرکتوار در دانشنامه آزاد فارسی

دیرِکْتوار (Directory)
(یا: هیئت مدیره) عنوانی برای دولت انقلابی فرانسه، تشکیل شده براساس قانون اساسی سال سوم، از نوامبر ۱۷۹۵ تا نوامبر ۱۷۹۹. این دولت انقلابی دارای دو مجلس قانون گذاری بود؛ مجلس نمایندگان با ۵۰۰ عضو که سن اعضای آن ۳۰ سال به بالا بود و وظیفۀ طرح لوایح را داشت، و مجلس سالخوردگان با ۲۵۰ عضو که حداقل سن اعضای آن ۴۰ سال تعیین شده بود. این مجلس از اختیارات لازم برای موافقت یا مخالفت با قوانین پیشنهادی مجلس سفلی برخوردار بود و حق انتخاب پنج دیرکتوار را داشت. هر دیرکتوار باید حداقل ۴۰ سال سن می داشت و پیش از انتخاب شدن به این سِمت، می بایست در پست وزارت یا معاون وزیر خدمت کرده باشد. هر سال به صورت دوره ای یک دیرکتوار انتخاب می شد. دیرکتوارها مسئولیت انتخاب وزرا، سفرا، ژنرال های ارتش، مأموران مالیاتی و دیگر مقامات دولتی را برعهده داشتند. آن ها هیچ بودجه و پولی برای اجرای طرح ها و برنامه های خود در اختیار نداشتند. حکومت دیرکتوار در عرصۀ قدرت و اختیارات اجرایی ضعیف بود و در واکنش به خودکامگی پیوریتنی (زاهدمآبانه) به وجود آمد که در دوران حکومت وحشت (۱۷۹۳ـ۱۷۹۴)، برقرار بود. حکومت آنان سرانجام به دیکتاتوری منضبط ناپلئون بناپارت منجر شد. شاید بتوان گفت، دیرکتوار فاسدترین رژیمی بود که فرانسه تا آن زمان تجربه کرده بود. هدف و دلمشغولی اصلی زمامداران در این دوره، جلوگیری از روی کارآمدن دوبارۀ بوربون ها یا هر رژیم دیگری بود که موجودیت اعضای دیرکتوار را به مخاطره اندازد. اعضای دیرکتوار با تقسیم ثروت ملی به حکومت خود ادامه می دادند. در دورۀ حکومت دیرکتوار، توجه به لباس، ظواهر و تفریحات رواج یافت و اخلاقّیات سقوط کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه دیرکتوار

در همین سال دیرکتوار سزای جنگ‌افروزی‌های خود را با ماجراجویی‌های ناپلئون در خاورمیانه دید. هنگامی که ناپلئون در مصر بود مخالفین در فرانسه بر ضد دیرکتوار متحد می‌شدند و بازگشت قدرت به ژاکوبنها شدنی می‌نمود. برای کودتا نخست امانوئل جوزف سییس و آنگاه یکی از پنج دیرکتور زمینه‌چینی نمودند. هنگامی که ناپلئون از مصر بازگشت مردم به او به چشم یک قهرمان نگاه می‌کردند و سییس انگاشت که فرد مورد نیاز خویش برای کودتا را یافته‌است. به هر روی ناپلئون بی‌درنگ دست به کودتا زد ولی سرانجام میوه این کودتا به ناپلئون رسید و نه سییس.
قانون اساسی ۱۷۹۵ رهبری فرانسه را به یک هیئت مدیره پنج نفره به نام دیرکتوار می‌سپرد که این رژیم تا کودتای ۹ نوامبر ۱۷۹۹ و روی کار آمدن ناپلئون بناپارت ادامه داشت.
از مهم‌ترین اتفاقات این دوران می‌توان اعلان الغای سلطنت، تشکیل کنوانسیون ملی فرانسه و آغاز حکومت وحشت، دوران ترمیدور و تأسیس دیرکتوار، کودتای هجدهم برومر و تأسیس نظام کنسولی و به قدرت رسیدن ناپلئون و در نهایت تأسیس امپراتوری اول فرانسه را نام برد.
دیرکتوار از دو مجلس تشکیل می‌شد، مجلس پانصدنفری و مجلس کهن. کمینه سن در مجلس نخست سی سال و در دومی چهل سال بود. از رأی‌گیری مردمی برای گزینش نمایندگان این دو مجلس خودداری شد. میانه‌روها برای برگزیده شدن برای نمایندگی به تندروها پیشی داشتند. شیوه گزینش مجلس کهن چنین بود که پس از برگزیدن هفتصد و پنجاه تن، اینان از میان خود دویست و پنجاه تن را به عنوان نمایندگان مجلس کهن برمی‌گزیدند. مجلس دوره‌ای سه‌ساله داشت. نمایندگان مجلس کهن دارای حق وتو بودند ولی در قبال این حق نمی‌توانستند در قانونگذاری پیشگام باشند. دیرکتورها را مجلس کهن برمی‌گزید. هر سال یکی از پنج دیرکتور بازنشست می‌شد. یک نخست‌وزیر به این پنج دیرکتور یاری می‌رساند اگر چه خود نیروی چندانی در گرداندن دولت نداشت.
در ماه ژوئن، یک فرستاده از فرانسه از طرف ناپلئون بناپارت، کنسول اول جدید، (که اخیراً دیرکتوار را سرنگون کرده بود)، موقعیت توسان را به عنوان سرلشکر مجدداً ابقاء کرد. این، ادعای ریگو را، که هدویل، فرماندار فرانسوی سنت دومینگ، اقتدار توسن را باطل کرده‌است، تضعیف کرد. در اواخر ژوئیه، ریگو به همراه خانواده‌اش از مستعمره به فرانسه گریخت و توسان اندکی پس از آن وارد پایگاه سابق ریگو در له کای شد. در اوت ۱۸۰۰، توسان فرمانروای تمام سنت دومینگ شده بود.
وی که یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان انقلاب فرانسه بود، در سال ۱۷۹۹ عضو دیرکتوار و از سال ۱۷۹۲ تا ۱۷۹۵ عضو کنوانسیون ملی فرانسه بوده‌است.
ناپلئون پس از بازگشت پیروزمندانه خود از ایتالیا و مصر در ۱۷۹۷ و ۱۷۹۸ از نوعی قدرت کاریزماتیک برخوردار بود و به همین پشتوانه در جریان کودتای ۱۸ برومر دیرکتوار را کنار زد و خود با عنوان کنسول اول فرانسه در راس هرم قدرت قرار گرفت.
اکتبر: قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می‌رسد. یک دولت جدید به نام دیرکتوار (هیت مدیره) تشکیل می‌یابد. متشکل از پنج مقام اجرایی و دو حقوقدان عالیرتبه. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی به‌وجود می‌آورد.
اواریست کشته می‌شود و دوره اقدامات هولناک ارتجاع به پایان می‌رسد. با شروع دوره دیرکتوار، زندگی پر از فساد و تجملاتی آغاز می‌شود و آلودی معشوقه زیبای اواریست، بی‌درنگ مرد دیگری را به جای او برمی‌گزیند و با مرد تازه همانگونه سخن می‌گوید که با اواریست می‌گفت!
دیرکتوار فرانسه با کودتای ناپلئون بوناپارت در ۹ نوامبر ۱۷۹۹ به پایان راه خود رسید و رژیم کنسولی جای آن را گرفت. این رویداد در هشتمین سال انقلاب فرانسه انجام گرفت.