افسار بر سر کردن

معنی کلمه افسار بر سر کردن در لغت نامه دهخدا

افسار بر سر کردن. [ اَ ب َ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افسار برسر کشیدن. ( از آنندراج ) :
آن یکی افسار خر از سر کشید
بر سر خود کرد چون خر میدوید.سلیم ( از آنندراج ).

معنی کلمه افسار بر سر کردن در فرهنگ فارسی

افسار بر سر کشیدن

جملاتی از کاربرد کلمه افسار بر سر کردن

گر بر سر خصمان که نه مردند و نه زن سرپوش زنان نیفکنم مرد نیم
گر چو گوهر همت عالی بود بر سر زر جای تو خالی بود

این چنین بود که دو قدرت ترک در دو سوی آمودریا مرده‌ريگ سامانیان را میان خویش بخش کردند. پس نبردی پرتنش میان قراخانیان و غزنویان بر سر چندپاره كردن قلمروی سامانیان آغاز شد که فرجام آن تباهی و سرانجام فروپاشی دولت بود

دل ز آرزوی تو بی‌قرار است هنوز جان در طلبت بر سر کار است هنوز
در طول دوره پهلوی، عراق ناآرامیهای سیاسی، کودتا و به قدرت رسیدن حزب بعث عراق را شاهد بود. در ایران نیز حکومت پهلوی قدرت را در دست داشت. در این دوره اختلاف بر سر مرزها و منابع آبی نکته قابل توجه‌است. پیمان ۱۹۷۵ الجزایر در همین دوره منعقد گردید.
ولی زلفش الف با پیچ دارد گهی بر سر گهی بر هیچ دارد
قیمت گوهر سید مشکن سخنش بر سر بازار مبر
دعات گویم پیوسته با دل تحقیق ثنات گویم همواره بر سر تحسین
دیدی که دل چگونه ز من در ربوده‌ای پنداشتی که بر سر گنج اوفتاده‌ای
مطابق روایت تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، ابراهیم در اور متولد شد. او پسر تارح بود و با خواهر ناتنی خود ساره ازدواج کرد. بعد از اینکه خدا به او وعده ارض موعود و فرزنددار شدن را داد، به همراه ساره و برادرزاده‌اش لوط به کنعان مهاجرت کرد. در ادامه، به دلیل قحطی، راهی مصر شد. آنجا از ترس اینکه مصریان برای تصاحب ساره او را بکشند، وی را خواهر خودش معرفی کرد. در نتیجه، ساره را به حرم‌سرای فرعون بردند و بابتش ثروت زیادی به ابراهیم بخشیدند، اما نهایتاً الوهیم باعث شد ساره را به او بازگردانند. بعد از این اتفاقات، ابراهیم به کنعان بازگشت. آنجا بر سر چراگاه با لوط دچار اختلاف شد و لوط قبیله آن‌ها را ترک کرد و راهی سدوم شد. در ادامه روایت، سدوم توسط پادشاهان شرقی تصرف شد، اما ابراهیم با سپاه خود به آنجا تاخت؛ او لوط را آزاد کرد و غنائم زیادی به چنگ آورد.
104 - و صفوانى در كتاب التعريف از على (عليه السلام )نقل كرده كه فرمود: رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) وقتى بر سر سفره غذا مى نشستمثل بنده اى مى نشست ، وبر ران چپ خود تكيه مى كرد.
زيد بن على (عليهماالسلام ) هم منطق جدش حسين (عليه السلام ) را دارد و آرزو مى كند كهوضع نابسامان امت اصلاح شود و دست ستمگران و غاصبين بر سر ملت كوتاه گردد.
شعله های نهفته در دل سنگ غنچه های شکفته بر سر خار
او از ۱۷۵۴ تا ۱۷۵۶ در طول جنگ فرانسویان و سرخپوستان، به عنوان معاون فرماندار خدمت کرد. (از فرمانداران اولیه پنسیلوانیا به عنوان «معاون فرماندار» یاد می‌شد، زیرا توماس پن که در انگلستان زندگی می‌کرد، «فرماندار» رسمی و همچنین یکی از مالکان این استان به همراه برادرش ریچارد پن بود). او اغلب با مجمع بر سر پیشنهادهایی مبنی بر تزریق پول کاغذی برای تأمین بودجه جنگ درگیر می‌شد. در بهار ۱۷۵۶، موریس مهمانی‌های داوطلبانهٔ اسکالپینگ را اعلام کرد. به گفته جیمز همیلتون، مشاور موریس؛ مهمانی‌های اسکالپینگ، «تنها راه پاکسازی مرز ما از وحشی‌ها» بود. او عموی لوئیس موریس، نمایندهٔ کنگره از نیویورک بود.
خضر چون بودست بر سر چشمه‌ء آب حیات بر لب کوثر نزاری همچنان بوده‌ست دوش

نامبرده مى گويد: آيه هيچگونه دلالتى بر اين موضوع ندارد كه ابراهيم (عليه السلام) مرغانى را كشت و سپس به فرمان خدا زنده شدند، بلكه آيه بيان يك مثال براى روشن شدن مساله رستاخيز است ، يعنى : (اى ابراهيم ! چهار پرنده را بگيرو با خود مانوس ساز، بطورى كه هر وقت آنها را بخوانى به سوى تو آيند، اگر چه هر كدام را بر سر كوهى بگذارى ، اين كار چه اندازه براى تو آسان است مساله زنده كردن مردگان و جمع كردن اجزاء پراكنده آنها از نقاط مختلف جهان براى خداوند به همين سادگى است !)

تاجی به سبک ساسانی بر سر نهاد و دستور داد تا ایوان کسری را برای او بازسازی کنند.
گوتی‌ها سفیران خود را به نزد والنس، امپراتور روم شرقی می‌فرستند تا از او اجازهٔ اسکان مردم خود در داخل امپراتوری را بگیرد. برای آنها کسب این اجازه اندکی به طول انجامید، چرا که امپراتور در انطاکیه در حال آماده شدن برای لشکرکشی علیه شاهنشاهی ساسانی بر سر تلسط بر ارمنستان و ایبری بود.
اين را ديگر حبيب ، تاب نمى آورد. حتى تصور هم نمى كرده است كه روزى دختراميرالمومنين به او سلام برساند. بى اختيار دست بلند مى كند و بر صورت خويش مىكوبد، زانوهايش سست مى شود و بر زمين مى نشيند. خاك از زمين برمى دارد و بر سر مىريزد و چون زنان روى مى خراشد و مويه مى كند.
بر سر پیک اجل گرم چو تازد گلگون نگذارد که دگر گام نهد بر سر گام