تقی مازندرانی

معنی کلمه تقی مازندرانی در لغت نامه دهخدا

تقی مازندرانی. [ ت َ ی ِ زَ دَ ] ( اِخ ) میرزا... از شعرای ایران است و این بیت از اوست :
ز دام اشک چون پروانه فارغبال میگردم
چراغ هرکه روشن میشود خوشحال میگردم.( از قاموس الاعلام ترکی ).

جملاتی از کاربرد کلمه تقی مازندرانی

به روایت فارسنامه ناصری علت این نارضایتی علیمردان خان، دخالت اعتماد الدوله میرزا تقی مازندرانی (سارو تقی) بوده. علیمردان خان با مخالفت شیرخان افغان روبرو شد و کار به جنگ رسید، شیرخان حاکم فوشنج منهزم شد و گریخت، ولی علیمردان خان هم زخمی شد و پس از بهبودی، از طرف شاه صفی او را برای شرفیابی دعوت کردند، اما علیمردان خان که متوجه کینه جویی‌های شاه صفی شده بود و علاوه بر آن سال‌ها بود که مالیات قندهار و کرمان را نفرستاده بود، از محاسبه معامله چند ساله قندهار و طمع اعتماد الدوله (سارو تقی) اندیشه کرده، از دولت صفویه روی گردانیده در سال ۱۰۴۷ ه‍.ق / ۱۶۳۸ م، قندهار را به تصرف گماشتگان پادشاه هند داد و خود به هندوستان رفت.شاه جهان، امپراتور هند، در مقابل این عمل علیمردان خان، او را فرماندار کشمیر، کابل و لاهور نمود و سپس به عنوان امیر الامرای خود برگزید..