پوسیده چوب

معنی کلمه پوسیده چوب در لغت نامه دهخدا

پوسیده چوب. [ دَ / دِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ظاهراً پاره چوبهای پوسیده است در زمینهای نمناک هند که مانند کرم شب تاب و کرم خاکی و امثال آن بشب روشنی دهد :
چوپوسیده چوبی که در کنج باغ
فروزنده باشد بشب چون چراغ.

معنی کلمه پوسیده چوب در فرهنگ فارسی

ظاهرا پاره چوبهای پوسیده است در زمینهای نمناک

جملاتی از کاربرد کلمه پوسیده چوب

اتفاقاتی ناگفتنی رخ می‌دهد، یک سیم که بین دو درخت کشیده شده باعث سقوط وحشتناک دکتر ازاسب می‌شود. زن کشاورز در کارخانه چوب بری بر اثر اصابت الوار پوسیده می‌میرد، شوهر اندوهگینش سپس خود را دار می‌زند. پسر شخصیت مهم در روز جشنواره درو محصول گم می‌شود و صبح روز بعد در چوب بری گیر افتاده و به صورت بد زندان شده پیدا می‌شود.
با وجود اینکه متحمل خسارت، آسیب و تعمیرات مضری شده‌است، اما در مجموع در شرایط عالی قرار دارد. صفحه قطره‌ای اصلی در اواخر دوره قرون وسطی جایگزین شد. چوب انتهای تاج پوسیده شده‌است، احتمالاً به دلیل نمایان شدن یکی از پرچ‌ها، که به نوبه خود منجر به آسیب بیشتر به سازه می‌شود.
در گذشته برای روشن کردن آتش، یک چوب نوک‌تیز یا مته ویژه‌ای را که برای همین کار درست شده را روی یک صفحه یا تخته پهن می‌چرخاندند و پهلوی آن ماده خشکی مانند مو یا کهنه یا ریشه و چوب‌های پوسیده قرار می‌دادند و آن را آن چنان می‌چرخانند تا گرمی برآمده بانی آتش زدن آن ماده می‌شد. در برخی تیره‌های نیمه‌متمدن کنونی نیز با سنگ آتش‌زنه و آهن آتش روشن می‌کنند.
سوسک شاخ‌گوزنی اروپایی گونه‌ای از سوسک‌های شاخ‌گوزنی است، نوع نر این سوسک دارای آرواره‌های به شکل شاخ گوزن می‌باشد، که در هنگام نزاع با رقیبان در فصل تولید مثل مورد استفاده او قرار می‌گیرد. سوسک شاخ‌گوزنی بیشتر عمر خود را در تنه درختان قدیمی و کنده‌های چوب پوسیده می‌گذراند و از چوبهای پوسیده این درختان تغذیه می‌کنند. با وجود ظاهر ترسناک، این سوسک بی خطر است.