پخته کاو. [ پ ُ ت َ / ت ِ ] ( اِ مرکب ) ادویه ای را گویند که درآب بجوشانند و بدن بیمار را بدان بشویند. اسپرم آب.( جهانگیری ). نَطول. ( مهذب الاسماء ) ( جهانگیری ) ( برهان ). بختگاو. آبزن. آبشنگ. و این کلمه در بعض مآخذ باکاف عربی و در بعض دیگر با گاف فارسی ضبط شده است.
معنی کلمه پخته کاو در فرهنگ فارسی
ادویه را گویند که در آب بجوشانند و بدن بیمار بدان شویند
جملاتی از کاربرد کلمه پخته کاو
پخته باشد جان آن کس کاو مدام در میان مجلس ار خامیش هست