معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 19
- سپندآسا
- سهمیدن
- سهیدن
- سواد اطلاعاتی
- سوارگان
- سواری کردن
- سوایم
- سوتام
- سوخت فسیلی
- سوخترسان
- سودا پختن
- سوداپرست
- سوراخ کردن
- سورتمه
- سورپرایز
- سورپریز
- سورچران
- سوسیس
- سوغان
- سولقان
- سولوق
- سنگ سپاهان
- سنگ صبور
- سنگ فرش
- سنگ لاجورد
- سفاله
- سفالگر
- سفت گر
- سفر زیارتی
- سفر ۲
- سفرجل
- سفرساز
- سفسطی
- سفندارمذ
- سفوف
- سفّاح
- سفیدبخت
- سقامت
- سقراق
- سقرگه
- سقط خودبهخودی
- سرکوبه
- سست ریش
- سزارین
- سریراس
- سریار
- سری غالب
- سرگزین
- سرگزیت
- سرگروه
- سطح فعال
- سطح مبنا
- سعفص
- سعي
- سغری
- سردباد
- سردادن
- سرداب
- سرد یافتن
- سرخوردگی
- سرخوانی
- سرخاره
- سرخ کردن
- سرخ شدن
- سه چرخه
- سنگ تیره
- سنگ دیواره
- سنگ روشن
- سنگ مادر
- سنگ گوش
- سنگاب
- سنگسری
- سنگفرش
- سنگ تاب
- سنگ آهکی
- سنور
- سنج پایی
- سنتز برگشتی
- سنت کردن
- سنبوت
- سنبل الطیب
- سمر شدن
- سهم زد
- سلحشوری
- سلدوز
- سلسلش
- سلسله سوم اور
- سلسله ۱
- سلسلهای
- سلطاننشین
- سلندر
- سرناچی
- سرمایش مغناطیسی
- سرماهی
- سرماند
- سرمادوست
- سرفه کردن
- سرعشر
- سرعت گردش
- سرعت کلی
- سرکوب کردن
- سرپرست گروه
- سرپایان
- سرپاش
- سرپاس
- سقف ۱
- سقط گفتن
- سطح مقطع
- سطح دسترسی
- سطح جزئیات
- سطح تحلیل
- سطاره
- سست زخم
- سرگرم کردن
- سر به نیست
- سر بر خط نهادن
- سر باز نهادن
- سذاب
- سد نفوذ
- سد رأی
- سد جنبش
- سد ابر
- سخونت
- سختکاری
- سرآمدن
- سرآزاد
- سرآخر
- سر و کله زدن
- سر و مر
- سر فرمانروا
- سر صاف
- سر خود گرفتن
- سراکونی
- سراندرون
- سراسرنما
- سال گرفتی
- سال گره
- سالدات
- سالداران
- سالنگاشت
- سالوک
- سامان شدن
- ساچمه
- ساکسفون
- ساکن گشتن
- ساید بای ساید
- سایدا
- سایه آمیز
- سایه روشن
- سایه زده
- سایه شکن
- سایه پوش
- سایه چشم
- سایه ۲
- ساییدن
- سببشناسی
- سبد رأی
- زیگزاک
- سؤر
- سابری
- سابقه دار
- سابقه سالار
- سابوتاژ
- ساتن
- ساتگینی آوردن
- ساجگون
- ساحره
- ساحل نشین
- ساختار اتمی
- ساختار سوم
- ساختار قدرت
- ساختار لوویس
- ساختار مولکولی
- ساخته رنگ
- ساخته کاچار
- ساختواژه
- ساختگرا
- ساختگی کردن
- ساخلو
- ساده جگر
- ساده رنگ
- ساده پرست
- ساده کردن
- سادیسم
- زهکشی خاک
- زهشی
- زهره طبع
- زهره ساز
- زهره رخ
- زهربار
- زهرابه
- زمان مطلق
- زمان واکنش
- زمان پخت
- زمان پرتاب
- زماني
- زمانگیری
- زمسان
- زمین دوز
- زمین شناسی