سرفه کردن

معنی کلمه سرفه کردن در لغت نامه دهخدا

سرفه کردن. [ س ُ ف َ /ف ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اخراج غیرارادی هوای محتوی درریه توأم با صدا. ( فرهنگ فارسی معین ) :
مغز گردون عطسه دادو حلق دریا سرفه کرد
زآن غبار ره که ایام الرهان افشانده اند.خاقانی.رجوع به سرفه شود.

معنی کلمه سرفه کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) اخراج غیر عادی هوای محتوی در ریه توام با صدا .

معنی کلمه سرفه کردن در ویکی واژه

tossire

جملاتی از کاربرد کلمه سرفه کردن

تکنیک سرفه کردن در هنگام وقوع حمله قلبی، در سال ۱۹۹۹ به صورت ایمیل در جهان منتشر شد درحالیکه از اولین علائم نارسایی حاد قلبی، از دست دادن هشیاری است و شخص ناهشیار هم قادر به سرفه کردن نیست؛ بنابراین چنین روشی از بنیان وجود نخواهد داشت.
تیک‌هایی که با صدا همراه باشند. نمونه‌های ساده این نوع تیک مانند سرفه کردن، صاف کردن گلو، آروغ های عصبی هستند. از انواع مرکب این تیک می‌توان به تکرار کلمات، ناسزا دادن، پژواک گویی و… اشاره کرد.
خفگی هنگامی روی می‌دهد که غذا یا اشیاء وارد مجرای هوا شوند. سرفه کردن، زدن به پشت و «مانور هایملیک» از روشهای درمان گیر کردن جسم خارجی در گلو می‌باشد. به والدین و مراقبان توصیه می‌شود که کمک‌های اولیه در برابر خفگی و همچنین احیای قلبی ریوی را بیاموزند.