سد ابر

معنی کلمه سد ابر در فرهنگستان زبان و ادب

{cloud bar} [علوم جَوّ] کنارۀ ضخیم اَبر که با نزدیک شدن چرخند حارّه ای قوی یا توفند در افق ظاهر می شود

معنی کلمه سد ابر در ویکی واژه

کنارۀ ضخیم اَبر که با نزدیک شدن چرخند حارّه‏ای قوی یا توفند در افق ظاهر می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه سد ابر

گل دوم ایران نیز روی همکاری قاسمپور - خورشیدی و پروین و سپس پاس گل او (ابراهیم قاسمپور) که به حسن روشن به ثمر می‌رسد ابراهیم قاسمپور برابر تیم سوم جام جهانی قبل همه کار کرد جز گلزدن که فاصله چندانی با آن نیز نداشت دوندگی و و چابکی او برابر لهستان مربی سرشناس لهستانی را شگفت زده کرد بگونه ای که باور نمی‌کرد که او تنها یک جوان نوزده ساله آسیایی است.
نرسد ابر بهاری بکفش وقت عطا بوم را همت آن کو که بشهباز رسد
زاد راهم همه چون دیده عاشق آبست می رسد ابرتری مژده بمستان برسان
کریم پاک گوهر چشم سایل را کند روشن صدف با بسته چشمی می شناسد ابر نیسان را
به دریا می‌رسد ابر بهار از قطره‌افشانی زیان مایه‌داران مروت سود می‌گردد
رفت جان پر هوس تا بوسد ابروی ترا هم در آن بوسیدن محراب ابرویت بماند
زند سد نیش بر یک جای سد چوبین بدن افعی نهد از طوق بر یک حلق اسد ابریشمین ثعبان