سطح تحلیل

معنی کلمه سطح تحلیل در فرهنگستان زبان و ادب

{level of analysis} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] هریک از مراتب بررسی جنبه های گوناگون روابط بین الملل و عوامل مؤثر بر آن در تفسیر سیاست جهان و تشریح پدیدارهای جهانی از دیدگاه فرد یا دولت یا منطقه یا کل جهان

معنی کلمه سطح تحلیل در ویکی واژه

هریک از مراتب بررسی جنبه‌های گوناگون روابط بین‌الملل و عوامل مؤثر بر آن در تفسیر سیاست جهان و تشریح پدیدارهای جهانی از دیدگاه فرد یا دولت یا منطقه یا کل جهان.

جملاتی از کاربرد کلمه سطح تحلیل

به عنوان یک سطح تحلیل، سطح واحد اغلب به سطح دولت اشاره دارد، به صورتی که تحلیل‌ها و توضیحات به جای اینکه در سطح نظام بین‌الملل انجام شود، در سطح دولت انجام می‌شود. بدین معنا که تحلیل به واحدهای نظام بین‌الملل که اغلب همان دولت‌ها محسوب می‌شوند، توجه دارد.
مدل مطالعاتی و پیشنهادی مریام برای مطالعه گونه‌های مختلف موسیقی اقوام مختلف این بود که برای شناخت یک موسیقی در فرهنگ، آن موسیقی باید در سه سطح تحلیلی متفاوت مورد مطالعه قرار بگیرد: مفهوم پردازی، شناخت رفتار انسان‌ها در برابر موسیقی و تحلیل عناصر صوتی. کتاب مشهور او، انسان‌شناسی موسیقی، روندی از درهم تنیدگی وجوه مختلف این سه موضوع را به تصویر می‌کشد.
ابزارهای نرم‌افزاری که معمولاً برای تجزیه و تحلیل سایت مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از: تغیر دانسیته، دقیق سازی، برجسته شدن، پوشش، اندازه‌گیری ضخامت دیوار و میانگین گرفتن. با استفاده از این ابزار، سطح تحلیلی که اپراتور می‌تواند در سایت انجام دهد، به‌طور قابل توجهی افزایش می‌یابد؛ و همچنین ابزاری برای تصمیم‌گیری درست و سریع در مورد کیفیت تصویر و اطلاعات در اختیار اپراتور قرار می‌دهد.