معنی کلمات حرف "ک" - صفحه 16
- کردکانلو
- کردگاری
- کردیچال
- کرزان رود
- کرزان
- کرزل
- کرزیان
- کرسا
- کرسی خانه
- کرسی دار
- کرسی نشاندن
- کرسی نشستن
- کرسی گر
- کرشمه بازی
- کرشمه زار
- کرشمه و ناز
- کرشمه پرداز
- کرشمه کردن
- کرشمه کن
- کرشک
- کرفتو
- کرفستان
- کرم خورده
- کرم خوردگی
- کرم دار
- کرم داشتن
- کرم زدن
- کرم زده
- کرم شعار
- کرم پروری
- کرم کردن
- کرم گستر
- کرم گستری
- کرماج
- کرماجان
- کرمانیه
- کرماک
- کرمجگان
- کرمعلی
- کرملک
- کرمه
- کرمیک
- کرناس
- کرندی
- کرنش صفحه ای
- کرنلیوس
- کرنه
- کرنوکر
- کرنی
- کره بند
- کره سنی
- کره سیاه
- کره نای
- کرهن
- کروا
- کروخ
- کروس
- کروش
- کروندان
- کرونی
- کرونیس
- کرویق
- کرپاس
- کرچی
- کرکاس
- کرکام
- کرکبود
- کرکدن
- کرکز
- کرکمیش
- کرکولی
- کرکویه
- کرکیرا
- کرگ گیر
- کرگر
- کرگس
- کرگسی
- کرگن
- کرگی
- کری کش
- کریث
- کریستس
- کریستن سن
- کریق
- کریم ایشان
- کریم خصال
- کریم طبعی
- کریم وار
- کریمانه
- کریمند
- کریشان
- کردکان
- کردوک
- کردوان
- کردوئن
- کرده نخست
- کرده بان
- کردلان
- کرخا
- کرخ بغداد
- کرج ابودلف
- کریوس
- کز خوردن
- کزار
- کزان
- کزد
- کزر
- کزرج
- کزره
- کزن
- کزو
- کرانیف
- کالیفرنیا
- کاپیتولاسیون
- کربی
- کرس
- کش مکش
- کتائب
- کارگاه آموزشی
- کاناک
- کدخدای
- کراتین
- کرسی نشین
- کرمانشاهان
- کرکوی
- کرکو
- کرکوک
- کادی
- کاروبار
- کارکردی
- کروچ
- کاریب
- کاشف
- کافه
- کال
- کانی
- کاهل
- کاپ
- کانس
- کاه گلی
- کاها
- کاهل قدمی
- کاهل کوش
- کاهلی کردن
- کاهه
- کاهک
- کاوانی
- کاودار
- کاورد
- کاوری
- کاوس کی
- کاوش نجات
- کاول
- کاکان
- کاکران
- کثرات
- کثه
- کثی
- کثیرا
- کجوار
- کجکی
- کحلی رنگ
- کحلی پرند
- کداده
- کدار
- کدامی
- کدخدایی
- کدورت زدای
- کدک
- کدینه
- کذابه
- کج نغمه
- کج نهادی
- کج کردن
- کج که
- کجات
- کجایی
- کجران
- کجل
- کجم
- کجو
- کج شدن
- کج طبع
- کج فهم
- کج قلم
- کج مدار
- کج نشستن
- کج نظر
- کج نظری
- کج بحث
- کج بسته
- کج بینی
- کج حساب
- کج دل
- کج رفتن
- کج سر
- کج باز
- کج اندیش
- کج ادایی
- کج ادا