کج بینی

معنی کلمه کج بینی در لغت نامه دهخدا

کج بینی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل کج بین. احولی و لوچی. ( ناظم الاطباء ). دوبینی. چپی. لوشی. || ( ص مرکب ). که بینی کج دارد. ( یادداشت مؤلف ).

جملاتی از کاربرد کلمه کج بینی

به تیر کرده کمان را غلط ز کج بینی کسی که وضع مرا مستقیم می داند
ز کج بینی به زلفت نسبت چین ختن کردم غلط بود آن چه من دیدم خطا بود آن چه من کردم
ز کج بینی اگر نقشی، به چشمت زشت می‌آید تو وقتی راست بین باشی، که بینی زشت را زیبا