معنی کلمات حرف "ک" - صفحه 17
- کج ابرو
- کثیف شدن
- کثیره
- کذبی
- کرابیسی
- کراتیت
- کرارج
- کراس
- کرباسک
- کربلایی کاظم ساروقی
- کرختی
- کردا
- کشاک
- کشایش
- کشت خالص
- کشت و برز
- کشت و خون
- کشت و درود
- کشت و کشتار
- کشت کردن
- کشتان
- کپکان
- کچلانلو
- کچوز
- کچک
- کچکول
- کچی
- کژ خوان
- کژ طبعی
- کژ چشم
- کژ گویی
- کژابه
- کژاکند
- کژم
- کژگوی
- کژیم
- کپرنشین
- کپرنیک
- کپوتان
- کچله
- کچور
- کژ بینی
- کژ نقش
- کژ گردن
- کژ نهاد
- کژ نظر
- کپه داغ
- کوهرفت
- کشتنی
- کپلک
- کالمه
- کابل هوایی
- کش کش
- کشاد
- کرمل
- کریم اباد
- کریمان
- کز کردن
- کشاده
- کسکر
- کرزوان
- کرسی خاک
- کرگان
- کرگاه
- کریر
- کزور
- کزک
- کاکل افشانی
- کاکل صبح
- کاکلک
- کاکن
- کاکوی
- کاکرود
- کشادن
- کشانک
- کشانیده
- کشاور
- کشف سری
- کلبیون
- کلنجار رفتن
- کلینکس
- کسیس
- کسیف
- کسیفه
- کسیل
- کسیله
- کش برده
- کش خرامیدن
- کش دار
- کش رود
- کش کردن
- کسافت
- کسب اندوزی
- کستاریکا
- کستوان
- کسجین
- کس نزان
- کس کار
- کس کس
- کسائی
- کوارک افسون
- کوتاه دوره
- کنسولیار
- کباب تر
- کبوتر باختن
- کرزی
- کردکلا
- کرشمه کنان
- کداه
- کر شدن
- کراء
- کراده
- کراو
- کحلی پوش
- کجله
- کج و معوج
- کج نغمگی
- کج طبعی
- کج بحثی
- کج بازی
- کج اندیشی
- کتک خورده
- کتک خوردن
- کتس
- کتانه
- کتابه
- کتاب العین
- کبود فام
- کبوتریان
- کرم ورزیدن
- کرنلیوس تاسیتوس
- کره یا
- کرود
- کریبان
- کروف
- کدکن
- کامیلوس
- کدش
- کبرک
- کبریائی
- کبریت احمر
- کبو
- کبوب
- کبوتر بچه
- کتابخانه مدرسه فقاهت
- کتله
- کایدان
- کاکس
- کله جنگل
- کله جوب اسکندری
- کله حیات
- کله خان
- کار به خدا افتا
- کار به راحت رس
- کار به راه برد
- کار به ساز کردن
- کار به گوشه چی
- کار تمام کردن
- کار در سر پیچیدن
- کار در پا افکندن
- کار در گره افتا
- کار در گره ماند
- کلنگ اسا
- کلنگ بالا
- کلنگ بر
- کله برهنه
- کله بن
- کلمه مصرف
- کارشکنی کردن
- کارل ماکسیمیلیان امیل وبر
- کارل هاینریش مارکس
- کارلس اول
- کارمایۀ مصرفی روزانه
- کارمایۀ مصرفی کل
- کارمون تل
- کارن تی
- کارنامه عمل کرد وهابیون
- کم ادراری
- کم امد
- کم اوردن
- کم اکسیژنی
- کم بور
- کم توانی شنوایی
- کم خونی اهن خونی
- کم خونی تغذیه ای
- کم خونی خون کافتی
- کم خونی ریزگویچه ای
- کسون
- کسکک
- کسگان
- کسگر
- کسیان
- کسلی
- کسلیان
- کسما
- کسنویه
- کسورات
- کیشی خان
- کیسه کشی
- کیسه کشیش