کج قلم. [ ک َق َ ل َ] ( ص مرکب ) که قلم کج دارد. که قلم بر استقامت و راستی ندارد. که بر غیر استقامت قلم راند : مژگان تو از کج قلمی دست ندارد هر چند ز خط حسن تو در پای حساب است.صائب ( از آنندراج ).رهزن ازراه محال است نهد پای به راه طینت کج قلمان راست به مسطر نشود.صائب ( از آنندراج ).
معنی کلمه کج قلم در فرهنگ فارسی
که قلم کج دارد. که قلم بر استقامت و راستی ندارد.
جملاتی از کاربرد کلمه کج قلم
زیان از صد چنین خیل و حشم ناید درین کشور بقدر آن که از یک میرزای کج قلم باشد
هر کج قلم که راست کند خویش را بر آن کآرد به دست مال فقیری به مکر و فن