کرم زده

معنی کلمه کرم زده در لغت نامه دهخدا

کرم زده. [ ک ِ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مُسَوَّس. مُدَوَّ. کرمو. کرم خورده. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه کرم زده در فرهنگ فارسی

مسوس . کرمو .

جملاتی از کاربرد کلمه کرم زده

این قلعه در روستای اسلام‌آباد (دشتاب) و مقر حکومتی زهرا خانم فرمانفرا و حاکم دشتاب بوده‌است. زهرا خانم در زمان حکمرانی فردی بسیار سخت گیر بوده و روایت می‌شود با کسانی که از فرمان او سرپیچی می‌کردند، به شدت برخورد می‌کرده و گوش افراد متمرد را با میخ به روی تخته کوبیده و دستور شلاق زدن می‌داده‌است. روایت است وقتی که شخص زهرا خانم می‌میرد بدنش کرم می‌زند شاید دلیل این اتفاق را بتوان در عدم رغبت مردم در جمع کردن جنازه وی جستجو کرد و میت مدت طولانی را روی زمین مانده و بدنش کرم زده باشد.