معنی کلمات حرف "ک" - صفحه 18
- کیسه گشا
- کیسۀ اب
- کیش دادن
- کیش دره
- کیش فدا
- کیش مات
- کیش کردن
- کامه دان
- کامه کش
- کامپ بل
- کان سنگ رسوبی
- کانا ان
- کانسه گر
- کانه ارایی
- کانون اتشفشانی
- کانون بندر
- کانون های استیگماتی
- کارمن سیلوا
- کرم خوار
- کرم نما ی
- کرم کش
- کرم گذاشتن
- کرمانی محمدکریم بن ابراهیم
- کرمن و ارمن
- کرمی علی
- کرمی محمد
- کرفه گر
- کبر کی جر
- کبریت زدن
- کبریت فروش
- کبوتر دریایی خاکستری
- کبوتر زدن
- کبوتر صفت
- کبوتر وار
- کبوتر گرفتن
- کبوتر گیر
- کبود دره
- کار بر سر افتادن
- کار بر هم زدن
- کار بر کسی تنگ
- کار بر کسی پوشا
- کار به جان امد
- کار به جان رسی
- کار دراز کردن
- کار دست بسته
- کار راست کردن
- کار راه انداختن
- کنارنگ دل
- کناره بندی
- کناره جویی
- کناره شدن
- کناره نشین
- کناره کردن
- کناره کش
- کناره کشی
- کناره گرد
- کناره گزیدن
- کودک ازاری
- کودک سرا
- کودک منش
- کودک وش
- کودک کام
- کودک کامی
- کودکی پیامبر
- کور اصلی
- کور ذوقی
- کور راه نشین
- کوچک شمردن گناهان
- کوچک کردن
- کوچکی کردن
- کوژ بالا
- کوژ شدن
- کوک شدن
- کوک و کلک
- کوکب افروز
- کوکبه دار
- کوکه رژ
- کوره خسرو
- کوره خط
- کوره درد
- کوره دره
- کوره سواد
- کوره پزی
- کوره کش
- کوره گاه
- کورۀ محفظه ای
- کوز شدن
- کج درخت
- کمر بر کمر
- کمر بست
- کمر بسته داشتن
- کمر بندگی
- کمر دون
- کمر سخت کردن
- کمر سخت
- کمر چینی
- کوه سخت
- کوه شاد
- کوه شهری
- کوه قاف
- کوه لنگر
- کوه ماران
- کوه میان
- کوه نالان
- کوه نشین
- کیفر تحریف
- کیفر دادن
- کیفر ظالمان
- کیفیت صوت
- کیفیت مرگ حضرت سلیمان
- کیفیت نزول وحی
- کیفیت هوای ازاد
- کیفیت پرداخت دیه
- کیفیت پروتئین
- کول کردن
- کانی های استخوانی
- کانی گوهر
- کاه انبار
- کاه در دهن گرف
- کاه دزد
- کاه ربای
- کاه ری
- کاه زن
- کاه کن
- کاه کهنه بباد
- کوله سه
- کوله مرز
- کوله پارچه
- کوله پر
- کولون درد
- کولی خانه
- کون ترک
- کون جنبان
- کون دریده
- کشیده قامت
- کشیده قد
- کشیده کمر
- کشیده گر
- کشیدگی تصویر
- کشیدگی رباط
- کشیم سانان
- کشیم گردن سرخ حقیقی
- کشیک خانه
- کعب خلف مسلم
- کسر کردن
- کسرق
- کسری انرژی
- کسلمند
- کشتگان
- کوه گرفته
- کوه یخ تخت
- کوهان دار
- کوهی طبری
- کوهی طبع
- کوچ اصفهان
- کوچ خان
- کثیف رای
- کرۀ چشم مصنوعی
- کنز العرفان فی تفسیر القران
- کنس پا
- کنستانت اول
- کنگره هزاره شیخ طوسی
- کنار یافتن
- کنیزان جوان
- کنارۀ خارجی پا
- کنیزک زاده
- کنارۀ داخلی پا
- کنانش ژن
- کنیه و القاب قرانی انبیاء
- کنیه و القاب قرانی
- کنایه از موصوف
- کنایه امیز
- کنت د منت فر
- که خوار
- کوشا محمدعلی
- کوشش ازمای
- کوشش نمودن
- کوشک زر
- کوشک اباد
- کوشک بی بی چه
- کوشک سرتنگ
- کوشک قاسم
- کوشک قاضی
- کوشک مهدی
- کلاه کج نهادن
- کلاه کج
- کلاه گذار
- کلاه گر
- کلب اکبر
- کلبه دار
- کلثوم نه نه
- کش امدن
- کش بافت
- کش بهک
- کش خوردن
- کش داشتن
- کش دیسه
- کش رو کردن
- کش و قوز رفتن
- کش و قوس رفتن