معنی کلمه کداده در لغت نامه دهخدا ( کدادة ) کدادة. [ ک ُدَ ] ( ع اِ ) دردی روغن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قِشدَة. ( از اقرب الموارد ). ثفل روغن. خَرَّه. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه در بن دیگ ماند از طعام و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به کُدارة شود. || کداده گیاه ، قلیل آن. ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ )موضعی است به مروت مر بنی یربوع را. ( منتهی الارب ).