معنی کلمات حرف "ک" - صفحه 20
- کور و کچل
- کور پی
- کور چشم
- کور چشمی
- کور کور زدن
- کوران بالا
- کانی شناسی ابوریحان بیرونی
- کانی صید مراد
- کانی عزیز
- کاهش پسماند
- کاهش پیامدهای زیست محیطی
- کاهل رو
- کلید نشست
- کلید ورود
- کلید پایان بر
- کلید چرخشی
- کلید کیفیت
- کلیسا کندی
- کلیسای منطقه ای
- کلیل اباد
- کلیم ا
- کلیم عمران
- کلاته سبز
- کلاته سلیمان
- کلاته سنجر
- کلاته شاه میر
- کلاته شب
- کلاته شور
- کلاته شوراب
- کلاته عرب ها
- کلاته عزیز
- کل فرخی
- کل قشلاق
- کل محله
- کل مواد جامد محلول
- کل پوشش ابر
- کل چکاد
- کل کربن الی
- کل کله
- کل گاه
- کل گشتن
- کبک بچه
- کبک کو
- کت اسپست
- کت محله
- کت و کلفتی
- کاسوره ده
- کهن کردن
- کهن کیسه
- کهن گرگ
- کهن گشته
- کهنه اوغاز
- کهنه حریف
- کهنه خاکدان
- کهنه داود
- کز طرخون
- کول پز
- کون پرست
- کون کردن
- کون کش
- کوه اب
- کوه اباد
- کوه باش
- کوه بالا
- کوه بر
- کوه بن
- کوه بنیاد
- کلیات تفسیر
- کلی ممکن الافراد
- کلی قبل از کثرت
- کلی فروش
- کلی حقیقی
- کلکه جار
- کلک دره بالا
- کلک باز
- کلوچه پز
- کمربند اتشفشانی
- کمند افکن
- کمند اندازی
- کمین اور
- کنار رودخانه
- کند نظر
- کائنات جو
- کژدم فسای
- کی اردشیر
- کک ومک
- کی افره
- کی زاده
- کی شاه
- کی شکن
- کی لهراسب
- کی مست
- کفایت غسل از وضو
- کفر اهل مدین
- کفر به اخرت
- کفر در قران
- کفر منافقان
- کفش خط
- کفش دار
- کفش محله
- کفش ونوس
- کله گان
- کشتن ساختن
- کشته اب
- کاتب درج
- کاتب زاده
- کاتب سر
- کله زدن
- کله زن
- کله زنی
- کله ساختن
- کله سرا
- کله سن
- کله شک
- کله قند
- کهن سالی
- کهن ساز
- کهن دز
- کهن بازار
- کهن اباد
- کهریزک مایل کند
- کهریزه سردار
- کهریز ناظم
- کهریز حاجی خان م
- کشتی وان
- کشتی نشین
- کشتی نشسته
- کشتی ماهی گیری
- کشتی شمار
- کشتی شدن
- کشتی سوار
- کشتی ساز
- کشتی راه ده
- کشتی رانی کردن
- کوچه بازار
- کوچه بند کردن
- کوچه گردی
- کوچک بالا
- کوچک دل
- کوچک دلی
- کویر سیستان
- کویر لوت
- کپک زده
- کشت درهم ردیفی
- کشت زنجیره ای
- کشت پیاپی
- کشتار دجیل
- کشته زار
- کشته سوز
- کشته شدن شیطان
- کشتی تمام بارگنجی
- کهنه سرا
- کهنه سوز
- کهنه قلعه
- کرده ناب
- کرسی کلا
- کوران و کهمگار
- کهن سکه
- کلاته تیمور