کرسی گر

معنی کلمه کرسی گر در لغت نامه دهخدا

کرسی گر. [ ک ُ گ َ ] ( ص مرکب ) کرسی ساز که به کرسی و صنعت آن پردازد :
گر به گاه و تخت و کرسی غره خواهی گشت خیز
سجده کن کرسی گران را در نگارستان چین.کسائی مروزی.

معنی کلمه کرسی گر در فرهنگ فارسی

کرسی ساز که به کرسی و صنعت آن پردازد.

جملاتی از کاربرد کلمه کرسی گر

نصب و رفعش چو عرش و چون کرسی گر تو از مرشد خرد پرسی