معنی کلمات حرف "ک" - صفحه 19
- کش و مات
- کاس سن
- کاسب محله
- کاسب کار
- کاست و فزود
- کاست کار
- کاست گرفتن
- کاسم ده
- کاسنی شیرین
- کاسنی کوهی
- کار بالا رفتن
- کار سازی کردن
- کار قدیم
- کار محکم کردن
- کار ناپسندیده
- کار و بیم
- کار و کر
- کار پرداز خانه
- کار پیش رفتن
- کار چراغ خلوتیا
- کیقباد کلاه
- کیل پیما
- کیلاه جان
- کیله گلان
- کیماک خاقان
- کیمخت لب
- کیمیا ساز
- کیمیا فعل
- کیمیا کار
- کاخ ج
- کاخ شیرین
- کاخ هشت بهشت
- کاخ هفت دست
- کدگشایی شده
- کدگشایی کردن
- کر غول
- کر مازو
- کر نشستن
- کر کشیدن
- کر گزن
- کرا کش
- کرامات امام حسن
- کرامات امام حسین
- کلان بندر
- کلان دد
- کلان راهبرد
- کلان زمین لرزه
- کلان سال
- کلان سری
- کلان شدن
- کلان کار
- کلان گوش
- کلانتری علی اکبر
- کمربند سنگ سبز
- کمربند کوه زایی
- کمره ای
- کمره گره
- کمری شدن
- کمپرس کردن
- کمک ابزار جنسی
- کتاب نگاشت اختصاصی
- کتاب های مقدس
- کتاب های چهارگانه شیعه
- کتاب پوست کردن
- کتابت کردن
- کتابخانه استان قدس رضوی
- کتابخانه ایاصوفیه
- کتابخانه ایت الله حائری یزدی
- کتابخانه تاریخ اسلام
- کربنات سود
- کرت کلا
- کرجی کش
- کرخ میسان
- کرت اباد
- کیفیت مناسب پخش
- کیقباد اول
- کیمیا کردن
- کین اور
- کین اوری
- کین جستن
- کین جوی
- کین خواه
- کیوان خدیو
- کیوان پشته
- کیوان غلام
- کیوان قزوینی
- کیوه رخ
- کیوک خان
- کیوی بالا
- کیک اباد
- کیک پنیر
- کف النسر
- کف الهر
- کف الضبع
- کف زایی
- کف زدا
- کیقباد پایه
- کین دار
- کین ساز
- کین نام
- کین کش
- کین گر
- کینه ای
- کون مرز
- کرامت انسان در قران
- کف عایشه
- کاروانسرای ناصر
- کم دمی
- کوثر گوار
- کردی خوردی
- کا شکن
- کا کیره
- کائن و من کان
- کروی زره
- کروکر کردن
- کرک باز
- کرکس خیم
- کرکر کردن
- کمین زدن
- کمی بیشی
- کمین دار
- کمین ساز
- کیف دادن
- کیفر با باد
- کیلان بر
- کینه کشیدن
- کین اختن
- کین کشی
- کین جو
- کینه جوی
- کینه داری
- کیهان خدای
- کلاته سرخ
- کافر سیرت
- کنترپوان معکوس شدنی
- کسب نمودن
- کاکی بن نعمان
- کشکول ساز
- کش واکش
- کل قطار
- کل فتاح
- کنار امدن
- کار اب و گل
- کار اب
- کار ازمود
- کار افرین
- کار افزا ی
- کار امدن
- کار اگهی
- کار باز دارنده
- کم خونی شیری
- کشک ساییدن
- کولاک زدن
- کمیت نرده ای
- کمین ساختن
- کمینه سازی پسماند
- کمینه گرایی
- کن ترک
- کن فکان
- کن بهن
- کمان پشت
- کتک زده
- کل سفید
- کل سیا
- کمال بخشیدن
- کمبود باران
- کعبه ویران کن
- کعبه پرست
- کف اب
- کچو کچو
- کژ ابرو
- کژ ترازو
- کل تپه
- کودکی کردن
- کمال صالح
- کشور بها
- کشور خدا ی
- کشور خدایی
- کشور خشکی بست
- کشور صاحب بندر
- کشور صاحب پرچم
- کشور مجمع الجزایری
- کشور محیط
- کشور مدار
- کشور نواز
- کرگ افکن
- کرۀ بادام زمینی
- کریم نژاد
- کریم کلا
- کار چون نگار شد
- کار یکرو کردن
- کارایی نسبی مجانبی
- کج خلقتی
- کله شخ
- کله شق
- کله پا رفتن
- کور ساختن
- کور شو دور شو
- کور فهم
- کور و کر