کاهل قدمی. [ هَِ ق َ دَ ] ( حامص مرکب ) سست قدمی. کاهل قدم بودن. عمل کاهل قدم : نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود پای خوابیده عصایی است که من میدانم.میرزا بیدل ( از آنندراج ).
معنی کلمه کاهل قدمی در فرهنگ فارسی
سست قدمی سست گامی : [ نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود پای خوابیده عصایی است که من میدانم ] .
جملاتی از کاربرد کلمه کاهل قدمی
خضر و شرمندگی خویش که در راه طلب عذر کاهل قدمی برگ سفر می گردد