کرخ بغداد

معنی کلمه کرخ بغداد در لغت نامه دهخدا

کرخ بغداد. [ ک َ خ ِ ب َ ] ( اِخ ) محله ای است در بغداد. ( از معجم البلدان ). رجوع به کرخ شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کرخ بغداد

این سخن میان ایشان دراز شد تاوقتی این صاحب لطف قصد مکه کرد و به بادیه فرو شد و به مکه نرسید. سال‌ها کس خبر وی نیافت. تاوقتی یکی از مکه به بغداد می‌آمد وی را دید بر سر راه، گفت: «ای اخی، به عراق شوی آن رفیق مرا بگوی اندر کرخ، اگر خواهی تا بادیه را با مشقت وی چون کرخ بغداد بینی با عجایب آن، بیا و بنگر اینک بادیه اندر حق من چون کرخ بغداد است.» چون آن درویش بیامد و مر آن رفیق وی را طلب کرد و پیغام بگزاردن، رفیق گفت: «چون باز گردی بگوی که اندر آن شرفی نباشد که بادیهٔ با مشقت را اندر حق تو چون کرخ بغداد کرده‌اند تا از درگاه نگریزی. عجب این باشد که کرخ بغداد را با چندان انعام و عجوبات اندر حق یکی بادیه گردانند با مشقت تا وی در آن خرم باشد.»