کرچی. [ ک ُ ] ( حامص ) چگونگی و حالت مرغ کرچ. ( یادداشت مؤلف ). کرچی. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لاویج بخش نور شهرستان آمل. کوهستانی ، معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
معنی کلمه کرچی در فرهنگ فارسی
چگونگی و حالت مرغ کرچ
جملاتی از کاربرد کلمه کرچی
از جنگلهای آن میتوان به جنگلهای نومه، اشکارسره، اسیونک در کیاکلا و جنگلهای سیلم، ایتلبن، چمازچال در کرچی و جنگلهایی در دیزنکلا و بهبنک اشاره کرد.
او-۱۰۵ ماه بعد را در دریای کارائیب گشت زد. به سیاس فلایت، کرچی بادبانی ۶۷ تنی حامل کارگران در مسیر کوراسائو به بارباردوس برخورد و آن را با رگبار توپ خودکار ۲۰ مم غرق کرد که به مرگ ۴۹ نفر انجامید.