معنی کلمه کرشمه کن در لغت نامه دهخدا کرشمه کن. [ ک ِ رِ م َ / م ِ ک ُ ] ( نف مرکب ) کرشمه کننده. غمزه کننده. آنکه کرشمه بکار برد. ( فرهنگ فارسی معین ) : نر و ماده ( کبوتران ) کاوان ابر یکدگربه کشی کرشمه کن و جلوه گر.( گرشاسب نامه. از فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه کرشمه کن در فرهنگ فارسی ( صفت ) کرشمه کننده : [ نر و ماده ( کبوتر ان ) کاوان ابر یگدگر بکشی کرشمه کن و جلوه گر ] . ( گرشا )
جملاتی از کاربرد کلمه کرشمه کن به جواب دردمندان، بگشا لب ای شکرخا! به کرشمه کن حواله، که جواب صد سوال است کمتر کرشمه کن که کشنده ست این شراب بیچاره خسرو، ار قدری بیشتر خورم