معنی کلمات حرف "ک" - صفحه 15
- کفات
- کفاش
- کفاف
- کفالت
- کفانه
- کفایت مذاکرات
- کفایت کردن
- کفایت
- کفایتی
- کفایی
- کفت
- کفتر
- کفته
- کفتگی
- کفران
- کفش دوز
- کفشدوز
- کفشگیری
- کفشیر
- کفل
- کفن و دفن
- کفه
- کفو
- کفور
- کفچ
- کفچل
- کفک
- کفگیر
- کفی
- کلش
- کلمات
- کلمه
- کلنگ
- کله خر
- کله پز
- کله
- کلوا
- کلوب
- کلوخ
- کلوز
- کلوس
- کلون
- کلونگ
- کلوچه
- کلى
- کلپ
- کلک
- کلینیک
- کلمن
- کلند
- کلندی
- کلو
- کاچی
- کاکایی
- کلکته
- کوشک
- که وش
- کناره
- کلیات
- کبوتران
- کبوتر
- کاسنی
- کنترپوان
- کهن
- کاروان
- کاتب السر
- کاجستان
- کاجیان
- کادیاک
- کار دادن
- کار روایی
- کارل بروکلمان
- کاستنی
- کاشی تراش
- کالابار
- کالوادس
- کالومل
- کالیوس
- کامل شدن
- کامل پاشا
- کامل کردن
- کانم
- کانی برد
- کانی زرینه
- کانی سیب
- کانی شیرین
- کانی قلعه
- کانی ملا
- کانی ناو
- کانی نیاز
- کانی پاشا
- کانی چای
- کانی چایی
- کانی کبود
- کاندل
- کاند
- کانان
- کانازاوا
- کان کنی
- کان کندن
- کان کن
- کان سرخ
- کامین
- کامکان
- کاموس گیر
- کامود
- کامم
- کاملی
- کانی کز
- کانی کن
- کانی گل
- کانی گنجی
- کانیس
- کاه دود
- کاه و جو
- کاه و کوه
- کتف گاه
- کتبت
- کتار
- کتابچی
- کتاب دوستی
- کتاب دعا
- کتاب بین
- کتاب بازی
- کتاب باز
- کتاب المزار
- کت و دامن
- کت نو
- کت بسته
- کبیرکوه
- کبک منقار
- کبک مثال
- کبک لب
- کبک رقاص
- کبک رفتار
- کبک دری
- کبک خرام
- کبک بشکستن
- کبوران
- کبودی زدن
- کبود گنبد
- کبود پوشیدن
- کبود پوش
- کبود شدن
- کبود سینه
- کبود خراس
- کبود حصار
- کبود ایوان
- کبوجیه
- کبوتربازی
- کبوتر نمای
- کبوتر فام
- کبوتر دره
- کاه پاره
- کتنا
- کته شمشیر
- کته پشت
- کتک کاری
- کتیا
- کتیت
- کتیف
- کثار
- کثافت کاری
- کدان
- کدبانویی
- کدم
- کدوئیان
- کدوئین
- کدور
- کدورات
- کدورت انگیز
- کرامیان
- کراکی
- کرایه دادن
- کرباس بافی
- کربشه
- کربلائی
- کرامون
- کربک
- کرتله
- کرتیان
- کرامات فروش
- کراماتی
- کرد خورد
- کرد نشین
- کرداد
- کردستانی
- کردشت
- کردقشلاقی
- کردل
- کدورت داشتن
- کرانه جوی
- کرایت
- کرباس پیچ
- کربال
- کربل
- کرتش
- کرتویج
- کرتک
- کرتیل اباد