کاکران

معنی کلمه کاکران در لغت نامه دهخدا

کاکران. [ ک ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ولوبی بخش سوادکوه شهرستان شاهی که در 24هزارگزی باختر پل سفید واقع، زمینش کوهستانی و سردسیر است. در زمستان سکنه ندارد و تابستانها عده ای از اهالی کندیج کلا از بلوک زیر آب برای تعلیف احشام خود به این ده می آیند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ) ( سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ).

جملاتی از کاربرد کلمه کاکران

پس از تکمیل ساختمان بیمارستان و تجهیز آن به دلیل کمبود کادر درمانی و بهداشتی بیمارستان، دکتر کاکران به فکر ایجاد مدرسهٔ عالی طب افتاد و ساختمانی به همین منظور در نزدیکی بیمارستان مخصوص دانشکدهٔ پزشکی تأسیس کرد. این ساختمان همان ساختمان چوبی معروف است که هنوز در دانشگاه ارومیه با سایر ساختمان‌های دیگر باقی است. دانشجویان مدرسهٔ عالی طب، پس از طی دوره‌های نظری و عملی در طول پنج سال، درجهٔ دکترای عالی طب را کسب می‌کردند؛ به طوری‌که نخستین فارغ‌التحصیلان آن مدرسه ۲۷ نفر بودند که در شهرهای منطقهٔ آذربایجان به کار طبابت پرداختند.