کج نظر

معنی کلمه کج نظر در لغت نامه دهخدا

کج نظر. [ ک َ ن َ ظَ ] ( ص مرکب ) آنکه نظرش کج باشد. کج بین. بدنگاه. ( ناظم الاطباء ). || حسود و رشکین و بدخواه. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه کج نظر

وصف حسن دوست پیش جاهلان کج نظر وسمه ای باشد که بر ابروی نابینا نهند
کسی که تفرقه آل مرتضی و نبی کرد ز مشرکان دوبینش نگر که کج نظر آمد
به چشم کم مبین ای کج نظر دلهای پر خون را که ناز خیمه لیلی است در سر، داغ مجنون را
دل ار مقابل آن ابروان نهد مه نو گناه او همه بر چشم کج نظر گیرند
در کمان ابرویت بیند نهان هر کج نظر بعد ازین هر جا که باشی در کمین خواهیم بود
به چشم کم مبین ای کج نظر زخم نمایانم گلستان کرده آب خنجر او، این خیابان را
چرا به روی تو هر کج نظر نگاه کند؟ هزار حیف که پیشانی تو بی چین است
ازکمان توست هر تیری که در دل می خلد راست شو، از تیر طعن کج نظر آسوده باش