کجات
جملاتی از کاربرد کلمه کجات
هستی تو چو آسمان سبکرو در بند گران کجات جویم
کجا رفت آن جام گیتی نمای؟ کجات آن همه خسرو پاک رای؟
کجات آن دل و رای و روشنروان کجات آن بر و برز و یال گران
کجات آن همه رسم و آیین و گاه کجات آن سر تاج و چندان سپاه
کجات آن سواری وصف ساختن کجات آن به هر کشوری تاختن
کجات آن دلیران روز نبرد؟ کجات آن بزرگان بادار و برد؟
کجات آن توانایی وزور وفر کجات آن رخ همچو تابنده خور
نه بدیر راهب آگه، نه به کعبه زاهد از تو؛ تو اگر بخود دلیلم نشوی کجات جویم
کجات آن همه دانش و زور دست کجات آن بزرگان خسروپرست
ای قبلهٔ جان کجات جویم جانی و به جان هوات جویم