کزن

معنی کلمه کزن در لغت نامه دهخدا

کزن. [ ک َ زَ ] ( اِ ) روستا. || مجمعی را گویند که در ایام عاشورا مردم بسیار در آن جمع شوند. || ( ص ) حیز و مخنث را نیز گفته اند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کزن در فرهنگ فارسی

مانوئل سیاستمدار فیلیپینی ( و. بالر ۱۸۷۸ - ف. ۱۹۴۴ م . ) . وی در قیام ضد آمریکایی بسال ۱۸۹۹ م . شرکت جست . پس از انتخاب شدن بنمایندگی مجلس سنا در سال ۱۹۳۵ بریاست جمهوری دولت جدید فیلیپین انتخاب گردید و در سال ۱۹۴۱ مجددا به آن مقام برگزیده شد . وی هنگام هجوم ژاپنیها به فیلیپین به ایالات متحده آمریکا پناه برد و در آنجا بسال ۱۹۴۲ حکومت آزاد تشکیل داد .
روستا . یا مجمعی را گویند که در ایام عاشورا مردم بسیار در آن جمع شوند.

جملاتی از کاربرد کلمه کزن

ز بیدادگر شاه باید گریز کزن خیزد اندر جهان رستخیز
مزاج گل از مشک و می شد سرشته کزن بوی و زان رنگ در هم گرفتست