کرکوی

معنی کلمه کرکوی در لغت نامه دهخدا

کرکوی. [ ک َ ] ( اِخ ) نام پهلوانی تورانی که نبیره ٔسلم بوده است. ( فهرست ولف ). و بنابه روایت شاهنامه در نبردی که میان وی و سام درگرفت به دست سام کشته شد. ( از شاهنامه فردوسی چ بروخیم ج 1 صص 186-188 ).
کرکوی. [ ک َ ] ( اِخ ) کرکویه. از رساتیق سیستان است. ( تاریخ سیستان ). شهری است در شمال زرنج. ( یشتها ج 2 ص 293 ).
کرکوی. [ ک َ ] ( اِخ ) ( آتش... ) آتش کرکویه. آتشگاهی بوده است در سیستان و معبد جای گرشاسب که مردمان به امید برکات آنجا می شدند و دعا می کردند و مستجاب می شد. در نبرد میان کیخسرو و افراسیاب کیخسرو آنجا شد وپلاس پوشید و دعا کرد ایزدتعالی آنجا روشنایی فرا دید آورد و تاریکی که از جادوی افراسیاب پیدا آمده بودناچیز گشت و افراسیاب بگریخت ، پس کیخسرو در آنجا که معبد گرشاسب بود آتشگاهی بساخت و اکنون آتشگاهست. ( از تاریخ سیستان صص 35 - 37 ). رجوع به کرکویه شود.
- سرود آتشکده ٔکرکوی ؛ این سرود از جمله اشعار شش هجایی اواخر دوره ساسانی و یا اوایل عهد اسلامی است که با توجه به یکی از روایات کهن حماسی بوجود آمده و باقی مانده است و چنانکه از ظاهر آن پیداست این سرود به لهجه ٔنسبتاً جدید دری ، یعنی لهجه شرقی ایران است که مقارن ظهور اسلام معمول بوده و آن سرود این است :
فرخته باذا روش
خنیده گرشسب هوش
همی برست از جوش
انوش کن می انوش
دوست بذاگوش
به آفرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوش
[ که ] دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا
به آفرین شاهی.
( تاریخ ادبیات در ایران ذبیح اﷲ صفا ج 1 ص 130 ). رجوع به کرکوی و کرکویه شود.

معنی کلمه کرکوی در دانشنامه آزاد فارسی

کَرکوی
در شاهنامۀ فردوسی، دلاور تورانی که نبیرۀ سَلَم و از سوی مادر از نژاد ضحّاک بود. کرکوی در جنگی که سام در گرگساران می کرد، به نیزۀ او از اسب کنده شد و سام او را چنان بر زمین کوبید که استخوان هایش خرد شد.

جملاتی از کاربرد کلمه کرکوی

چو فرخار کهسار و کرکوی شیر چو شیار و هیشوی با دار و گیر
تاریخ سیستان در دو مورد از بندهشن نام برده و از پیدایش آغازین آتش کرکوی از «کتاب گرشاسب» ابوالمؤید بلخی سخن آورده، کتابی که شاید بخشی از شاهنامهٔ گمشدهٔ وی (شاهنامهٔ بزرگ) بوده. در انتهای این داستان بازگفت سرود کرکوی آمده که شاید یکی از قدیمی‌ترین سروده‌ها به زبان پارسی یا گویشی بسیار نزدیک به آن باشد. این کتاب از زرتشتیان با عنوان «مزدیسنان» نام برده که بهار معرف آشنایی نزدیک نگارنده(ها) با این آئین می‌داند. این همخوانی‌ها با منابع پهلوی مانند شگفتی و برجستگی سیستان در میان متون فارسی بی‌نظیر شمرده شده و از دید بهار نشانگر حضور پررنگ مغان و دبیران زرتشتی در سیستان است و اهمیت آن در حفظ آئین‌های کهن تا قرن‌ها پس از ظهور اسلام.
به یاد آتش کرکوی‌، آتشی افروخت نهاد نامش کرکوی رستمان رستم