کروش. [ ک ُ ] ( ع اِ ) ج ِ کِرش و کَرِش. ( اقرب الموارد ). بمعنی شکنبه ستور نشخوارزننده چون معده مردم را. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به کرش شود. کروش. [ ک ُ ] ( ع اِ ) شکنبه را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). کروش. [ ک ُ ] ( اِ ) قسمی مروارید. لؤلؤ. ( الجماهر بیرونی ).
معنی کلمه کروش در فرهنگ فارسی
قسمی مروارید.لوئ لوئ
معنی کلمه کروش در دانشنامه عمومی
کروش ( به لهستانی: Krusz ) یک روستا در لهستان است که در گمینا گلینویتسک واقع شده است. کروش ۸۰ نفر جمعیت دارد.
جملاتی از کاربرد کلمه کروش
در سال ۱۹۲۳، خسروبیگ مهاجرت کرد. وی در ترکیه، ایران، فرانسه و آلمان اقامت گزید. هنگامی که در آلمان به سر میبرد، به عنوان استاد در دانشگاه پزشکی این کروش درس میدادهاست. در سال ۱۹۳۶، به ترکیه بازگشت و در شهر ترابزون سکونت یافت.