معنی کلمه کحلی پرند در لغت نامه دهخدا کحلی پرند. [ ک ُ پ َ رَ ] ( اِ مرکب ) پرند نیلی رنگ. پرند که رنگ کبود دارد : چو شب در سر آورد کحلی پرندسر مه درآمد به مشکین کمند.نظامی.|| کنایه از تاریکی شب باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). تاریکی شب. ( انجمن آرای ناصری ) ( ناظم الاطباء ).
جملاتی از کاربرد کلمه کحلی پرند آسمان بلند را میرم ابر کحلی پرند را میرم چه شب از تن افکند کحلی پرند درفش شه خاوری شد بلند برآورد اندخت کحلی پرند بزد نعره کای شهریار بلند