کرزیان

معنی کلمه کرزیان در لغت نامه دهخدا

کرزیان. [ ] ( اِخ ) نام دریای بنطس است. صاحب حدود العالم آرد: او را دریای بنطس خوانند حد مشرق او حدود الان است و حد شمال جایها بجناک و خزران و مروات و بلغار اندرونی و قلاب است و از حد مغرب او ناحیت برجان است و از وی حد جنوب ناحیت روم است و درازای این دریا هزاروسیصد میل است اندر پهنای سیصدوپنجاه میل است. ( حدود العالم ). ظاهراً منسوب به کرزست. رجوع به کرز شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کرزیان

در متون قدیمی فارسی به این دریا، دریای کرز (گرز = گرج)، دریای کُرزیان (گرزیان = گرجیان)، دریای روس، دریای بنطس/بنطش، و دریای طرابزن می‌گفتند. صاحب حدود العالم زیر عنوان دریای کرزیان می‌نویسد: او را دریای بنطس خوانند حد مشرق او حدود الان است و حد شمال جایها بجناک و خزران و مروات و بلغار اندرونی و قلاب است و از حد مغرب او ناحیت برجان است و از وی حد جنوب ناحیت روم است و درازای این دریا ۱۳۰۰ میل اندر پهنای ۳۵۰ میل است.