معنی کلمات حرف "ح" - صفحه 2
- حضیضی
- حرص خوردن
- حظر
- حفاظت طبیعت
- حفاظت منابع
- حفره دهان
- حفرهدار
- حق آب و گل
- حق اشتراک
- حق حساب
- حق دسترسی
- حمله روز تولد
- حمله انفعالی
- حلقه خواص
- حلقه داخلی
- حلمي
- حلویات
- حلشده
- حماء
- حمایل کردن
- حمدونه
- حمل کردن
- حد اقل
- حدج
- حرص و جوش
- حق دستیابی
- حقنه
- حقالزحمه
- حك
- حلاف
- حلبه
- حلزونی
- حاجت روایی
- حادثه جو
- حاسر
- حاشیه رفتن
- حافد
- حق الله
- حباحب
- حساب ابجد
- حضانت
- حل تعارض
- حذاء
- حلیب
- حدس زدن
- حدایق
- حشیشی
- حقيق
- حیاط خلوت
- حواله کرد
- حوالت
- حلقه اولیه
- حلبا
- حلاق
- حقشناسی
- حسینی
- حیا
- حفل
- حزین
- حاصلخیز
- حنبلی
- حاجیآباد
- حداقل
- حرام خوار
- حملونقل
- حورالعین
- حرفاضافه
- حنون
- حسن عسگری
- حیرت زده
- حوصله
- حق شناس
- حاشاک
- حریری
- حامله
- حقوقدان
- حقوق
- حیطه
- حذاقت
- حملان
- حقیقتاً
- حول
- حجاری
- حق شناسی
- حاجتها
- حا
- حاتمی
- حرکتشناسی
- حرکت شناسی
- حارثی
- حارث بن عمرو
- حارث بن سوید
- حاجیانه
- حربا
- حذا
- حذاق
- حرات
- حراره
- حرام روزی
- حربگاه
- حرکت به عقب
- حرکت بین
- حرکت توده ای
- حرکت درمانی
- حرکت هماهنگ ساده
- حرکت وضعی
- حاجی عبدالرزاق
- حاجی علینقی
- حاجی گرای
- حاجیا
- حادثه زای
- حادق
- حاش لله
- حاشا و کلا
- حاشیت
- حال گردان
- حالب
- حالت شبه پایدار
- حالت معکوس
- حالیه
- حبات
- حبس خانه
- حبسی
- حبل الورید
- حجازی
- حجال
- حجت الحق
- حجم توزیع
- حجم معیار
- حجیب
- حد چرا
- حدائق
- حداقل زمان انتقال
- حدثان الدهر
- حاء
- حائر
- حائری مازندرانی
- حائری
- حائط
- حاتم اصم
- حاج محمد تقی
- حاجب بار
- حاجب شمس
- حاجب ماوراء
- حاجبان
- حاجبه
- حاجت روائی
- حاجت گاه
- حاجه
- حاجی ابراهیم
- حاجی بکنده
- حاجی خان
- حاجی زاده
- حاجی صادق
- حاجیه
- حدودا
- حاشیهای
- حاشیه ای
- حاضر جوابی
- حاضرجوابی
- حذق
- حالت ۲
- حفاظت جنگل
- حق به جانب
- حلمی
- حادثات
- حدا
- حزن
- حبیب الله
- حاجی خلیفه
- حبش
- حاجتمندی
- حاجت روا
- حائض
- حارث بن قیس
- حاجب بزرگ
- حاتم طائی
- حائری یزدی
- حاش
- حربی
- حاجی محمد
- حيل
- حرکت انتقالی
- حبوبات
- حجیم
- حافه
- حاکمیت
- حمایت
- حوش
- حوضه آبریز
- حاجی فیروز
- حراست
- حراک
- حروفی
- حروم
- حسان
- حسب
- حشره
- حضرات
- حفره