حق حساب

معنی کلمه حق حساب در فرهنگ معین

( قُِ حِ ) [ ع . ] (اِمر. ) باج ، رشوه .

معنی کلمه حق حساب در ویکی واژه

باج، رشوه.

جملاتی از کاربرد کلمه حق حساب

بد انسانی که بر حقش ایابست دهد عود آنکه را با حق حساب است
هنگامی که شاه تصمیم گرفت، برای تشکیل دولت «وحدت ملی»، از شریف امامی استفاده کند، شایع بود که شریف امامی به فساد مالی متهم است. شاپور بختیار در دیداری با یکی از اعضای سفارت آمریکا، هشدار داده بود که دولت شریف امامی خود عمیقاً آغشته به همان فسادی است که ظاهراً با آن مبارزه می‌کند. بختیار در مورد فساد مالی خود شریف‌امامی اطلاعات دست اولی داشت». همه می‌دانستند که نخست‌وزیر کابینه «وحدت ملی» به «آقای پنج درصد» شهرت دارد. می‌گفتند وجه تسمیه لقبش هم این بود که از بیش و کم تمامی قراردادهای دولتی، پنج درصد حق حساب می‌گرفت.
پیش از آنکه عامل وصل، خراج اصل به دیوان گزاردی، شاگرد حق حسابی و رسم عتابی درخواست. زن گفت: ترا هم برین رباب ترانه ای و هم ازین باب شاگردانه ای آرم. کودک خدمت کرد و گفت:
به کار کرد مرا با زمانه دفترهاست چه فضل‌ها بودم گر به حق حساب کنند