حفل. [ح َ ] ( ع مص ) حفول. حفیل. احتفال. گردآمدن. ( زوزنی ).جمع شدن. گرد آمدن گروه : حفل قوم ؛ مجتمع شدن آنان. || جمع شدن شیر و آب. پر شدن شیر در پستان. گرد آمدن آب و پر شدن. گرد آمدن شیر و امثال آن. گرد آمدن و پر شدن آب و شیر پستان. ( تاج المصادر بیهقی ). || پاک داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ). پاک دادن. ( دهار ). پاک شدن. ( زوزنی ). || زدودن. ( تاج المصادر بیهقی ). جلا دادن.روشن کردن. || آراستن. ( منتهی الارب ). || نیک باریدن باران. ( تاج المصادر بیهقی ). - حفل دمع ؛ بسیار شدن اشک. - حفل سماء ؛ نیک باریدن باران. ( منتهی الارب ). حفل. [ ح َ ] ( ع اِ ) انجمن. ( مهذب الاسماء ). گروه. جمع و گروه مردم. ( منتهی الارب ). - جمعی حفل ؛ مردمی بسیار. - حفلی از ناس ؛ جمعی از مردم. حفل. [ ح ُف ْ ف َ ]( ع اِ ) ج ِ حافل. ( منتهی الارب ). رجوع به حافل شود.
معنی کلمه حفل در فرهنگ معین
(حَ ) [ ع . ] (مص ل . ) انبوه شدن ، گرد آمدن . ۲ - (اِ. ) جمعیت ، گروه .
معنی کلمه حفل در ویکی واژه
انبوه شدن، گرد آمدن. جمعیت، گروه.
جملاتی از کاربرد کلمه حفل
با خرد دوش سرودم مگر از محفل شاه چرخ دوی است که بر خواسته اندر مجمر
چگونه لب به سخن واشود در آن محفل؟ که نیست نیم سخن فهم و، صد سخن چین است
نخست، مسجدی در کوچهٔ چراغ برق را برای تدریس خارج انتخاب کرد. با حضور وی در مشهد، جان تازهای به کالبد حوزهٔ مشهد دمیده شد و صدها تن از طلاب علاقهمند در محضر درس ایشان حاضر شدند؛ چندان که محفل دانش گستر او در مدرس اصلی مدرسهٔ میرزا جعفر، سپس مسجد ملاحیدر و سرانجام در مدرسهٔ سید ابوالقاسم خویی، به پر رونقترین درسهای حوزوی بدل گشت.
ماه اگر در شب نتابد کس ز نور اختران کی تواند ساخت محفل کی تواند جست راه
هنوز آن را زنیمی بر زبان بود که در محفل و هر انجمن گفت
طبق آمار مرکز جهانی بهائی، در حال حاضر ۱۹۲ محفل روحانی ملی بهائی در جهان وجود دارد. در سراسر جهان بهائیان بیش از ۶۰ هزار کلاس تعلیم و تربیت کودکان و گروههای توانافزایی نوجوانان (۱۲–۱۵ ساله) برگزار میکنند که به روی همگان باز هستند. بهائیان جهان تا کنون بیش از ۷۰ هزار پروژهٔ کوتاهمدت توسعهٔ اجتماعی و اقتصادی را به انجام رساندهاند و در حال حاضر ۱۵۰۰ پروژهٔ بلندمدت توسعه در جریان است. آنها همچنین بیش از ۱۵۰ سازمان برای توسعه اجتماعی و اقتصادی در نقاط مختلف جهان تأسیس کردهاند.
در بوستان حکایتی هست با این مضمون که کسی در محفلی، از شعر سعدی تمجید میکند، اما در عین حال، وی را شاعری حماسهسرا قلمداد نمیکند. سعدی در جواب این فرد پراکندهگو، عنوان میکند که «سَرِ جنگ» ندارد؛ وگرنه، «مجال سخن» بر او «تنگ نیست».[یادداشت ۱۵]
آرامگاه وی سالها گمنام و نامعلوم بود [نیازمند منبع] تا اینکه بهوسیله یکی از نمایندگان مجلس افغانستان ،ملالی جویا، بازسازی گردیده به تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۰۶ در حضور چندین هنرمند افغانستان نظیر گل زمان، شیر غزنوی، عبدالحمید قندهاری، حیات اله گردیزی، محمود کاروان و سایرین و تعداد زیادی از مردم کابل در محفلی به همین مناسبت بازگشایی شد.
نقش تانکس را در فیلم هری پاتر و محفل ققنوس و فیلم آخر مجموعه ناتالیا تنا ایفا میکند.
آرایش هر محفل زان روی نکو باشد ای دلبر مشتاقان بنمای خودآرائی
درشهرها مردم توسط کارت مردم را دعوت مکنند ولی در استان تمام مراحل از طرف زنها اجرا میشود، خوشیترین زمان برای خانمهااستانها خبری است. گروپ از ۱۲ نفری پسرهای نوجوان کارت به خانهها میبرند و دوستان قوم و نزدیکانشان را در محفل عروسی دعوت میکنند. در عوض مردم لبیک گفته مقداری از شیرینی باب و پول را برای خبریها میدهند. قریههای دور را مردان خبر میکنند. داماد و پدر داماد یک یا چند روز قبل از عروسی در نماز شام مردان را دعوت میکنند. درقریه جات در شب عروسی همه به عروسی شرکت میکنند؛ ولی از لحاظ نزاکت یک تعداد از بزرگان را از نزدیک باید یادآوری کرد در غیر آن نمیآیند و خفه میشوند.
او از نوادگان جعفر صادق بوده و قبرش واقع در شهر ری میباشد. در مناسبتهای مذهبی، حرم او محفل شیعیان است و شبهای جمعه، مراسم دعای کمیل نیز برگزار میگردد.
در اولین حضورش در کتاب «محفل ققنوس»، به عنوان یکی از اعضای محفل ظاهر شد.
ز شیرینی سرشک شمع نقل انجمن گردد به هر محفل که آید در سخن لعل شکربارت
به مجلس علما تو انیس و من از دور به محفل فضلا تو عزیزی و من خوار
حرف درویشان بسی آموختند منبر و محفل بدان افروختند
محفلم را از صفا امشب منور داشت می تا سحرگه شمع بزمم شعلهٔ ادراک بود
بیا ای شمع محفلهای تاریک که تاریک است بی تو محفل من