حنون

معنی کلمه حنون در لغت نامه دهخدا

حنون. [ ح َ ] ( ع اِ ) باد که از وی آواز آید مانند حنین شتر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). باد بانگ کن. ( مهذب الاسماء ). باد سخت آوازکننده. || کمان بانگ آور. ( ناظم الاطباء ). || زن کودک دار که شوهر کند تا زوج بمهمات اولادش قیام نماید. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) مهربان. ( اقرب الموارد ).
حنون. [ ح َن ْ نو ] ( ع اِ ) گل حنا یا شکوفه از هر درخت. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
حنون. [ ح ُ ] ( ع اِ ) ج ِ حنین.جمادی الاولی و الاخره. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ج ِ حِنین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به حنین شود.

معنی کلمه حنون در فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] (ص . ) مهربان ، باشفقت .

معنی کلمه حنون در فرهنگ فارسی

( صفت ) مهربان با شفقت .

معنی کلمه حنون در فرهنگ اسم ها

اسم: حنون (دختر) (عربی) (تلفظ: hanun) (فارسی: حََنون) (انگلیسی: hanun)
معنی: صدای باد، مهربان

معنی کلمه حنون در ویکی واژه

مهربان، باشفقت.

جملاتی از کاربرد کلمه حنون

أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا هذا الکلام فی صورة الاستفهام لکنّه تقریع و توبیخ، و الناس هاهنا اصحاب رسول اللَّه الذین جزعوا من اذی المشرکین، و المعنی احسبوا و ظنّوا ان یهملوا و یقتصر منهم علی ان یقولوا آمنّا، ای صدّقنا بما اخبرتنا و لا یمتحنون بما یظهر حقیقة ایمانهم من انواع الاختبار و الابتلاء، لا یصابون بشدائد الدنیا و اذی المشرکین، و انّما فتنوا لیظهر المخلص من المنافق و الصادق من الکاذب.
محمّد بن عبدالسلام، سحنون بن سعید بن حبیب تنوخی قیروانی مشهور به ابن سحنون در سال ۱۹۸ هجری خورشیدی (۲۰۳ قمری/۸۱۹ میلادی) در قیروان تونس، به دنیا آمد و در سال ۲۴۹ هجری خورشیدی در منطقه ساحل از دنیا رفت.
ابن سحنون در حوزه‌های اصول دین، فقه، تاریخ، سیره، و آموزش و پرورش کتاب نگاشته است. او در حیطهٔ آموزش و پرورش، کتاب آداب المتعلمین را نوشته است، که نخستین کتاب در این موضوع از مسلمانان می‌باشد.
حنون را هست در غافل حریفی دست گیرایی که مجنون با کمال ضعف گوش شیر می پیچد
قیروان در زمان ابن سحنون، مرکز دانش‌های اسلامی در شمال آفریقا بود و از همان اواسط سدهٔ یکم هجری، مکتب‌ها و دبستان‌های کودکان در آنجا پدید آمد. او در چنین جامعهٔ متمدنی بزرگ شد و از دانشمندان مصر و حجاز درس آموخت. وی فقه مالکی را از پدرش آموخت و در فن مناظره نیز پیشرفت کرد.