حضیضی

معنی کلمه حضیضی در لغت نامه دهخدا

حضیضی. [ ح ِض ْ ضی ضا ] ( ع مص ) برانگیختن کسی را بر جنگ کسی. یاحُض بدان معنی است و حضیضی اسم است از آن. ( منتهی الارب ).
حضیضی. [ ح ُض ْ ضی ] ( ع مص ) برانگیختن کسی را بر جنگ کسی. حُض. ( متن اللغة ). رجوع به ماده قبل شود.

معنی کلمه حضیضی در فرهنگ فارسی

برانگیختن کسی را بر جنگ کسی

جملاتی از کاربرد کلمه حضیضی

حریص صید حضیضی نیم بر آن رایم که گیرم اوج حقیقی ز تنگنای جهان
در هر دو سیاره زمین و مریخ، این دو حرکت تقدیمی در جهت مخالف هستند و بنابراین با یکدیگر جمع می‌شوند تا چرخه حرکت تقدیمی را بین سال‌های استوایی و حضیضی ۲۱۰۰۰ سال روی زمین و ۲۹۷۰۰ سال مریخی (۵۵۹۰۰ سال زمینی) در مریخ ایجاد کنند.
مداربست او را و ، اوج و حضیضی قِرانی و بُعدی ،به چرخ کیانی
مانند زمین، شکل دوم حرکت تقدیمی هم وجود دارد: نقطه حضیض در مدار مریخ به آرامی تغییر می‌کند و باعث می‌شود سال غیرهادی (سال حضیضی با سال نجومی متفاوت باشد. با این حال، در مریخ، این دوره ۴۳۰۰۰ سال مریخی (۸۱۰۰۰ سال زمینی) است، نه ۱۱۲۰۰۰ سال مانند روی زمین.
از بلندی نه بر او راه دعای مستجاب وز حضیضی نه در او راه قضای کردگار