حا
جملاتی از کاربرد کلمه حا
ازآن پس حا جتی خواهم ز درگاه که باید داد او را خواه ناخواه
و گفته اند حب دو حرفست حا و با اشارت بدو آنست که هر که دوست دارد بگو تا از جان و تن بیرون آید.
قومی دگر ز دوست ندارند بهرهای جز آنکه حا و بای محبت شنیدهاند
تا که از روی وضع نقش کنند شین پس از سین و حا فرود از جیم
طاوسین و میم و کاف و ها و یا و عین و صادم طا و سین و طا و ها و حا و میم و یا و سینم
چل صبح و هشت خلد بنام محمد است خود عقد حا و میم بدین حا و دال یافت
گاه جیمش میکند گه حا و دال گاه صلحش میکند گاهی جدال
نی مجال آن که گوید حا ل خویش نه دلی کآرد قرار و صبر پیش
إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً این کان وقوع راست در حال، و عرب کان گویند ماضی را، و کان گویند حال را، و کان گویند مستقبل را، و اللَّه جلّ جلاله مستقبل را میگوید: وَ کانَ یَوْماً عَلَی الْکافِرِینَ عَسِیراً. حوب بضم حا اسم است، و حب بفتح، مصدر، حاب یحوب حوبا. و یقال هذا الامر حوب و حوبة و حاب.
فریب میدهدم هم به عذر ها لکن نکوستی اگرت دل به حا ما بودی