حامله

معنی کلمه حامله در لغت نامه دهخدا

حامله. [ م ِ ل َ/ ل ِ ] ( از ع ، ص ) تأنیث حامل. برنده. حمل کننده. آنکه بار بر پشت یا بر سر دارد. ( مهذب الاسماء ). ج ، حاملات. || آبستن. باردار. حامل. زن باردار. حُبْلی ̍. حامله. بارور. بارگرفته. حابله :
وآن نار همیدون بزنی حامله ماند
وَاندر شکم حامله مشتی پسران است.منوچهری.بسان یکی زنگی حامله
شکم کرده هنگام زادن گران.منوچهری.دهر بدگوهر به شرّ آبستنست
جز بلا هرگز نزاد این حامله.ناصرخسرو.خود مادر قضا ز وفا حامله نشد
ور شد بقهرش ازشکم افکنْد هم قضا.خاقانی.مانَد کجاوه حامله خوشخرام را
اندر شکم دو بچه بمانده محصّرش.خاقانی.نُه شکم آسمان حامله بار اوست
بر سر یک مشت از آن مانده چنین بی قرار.خاقانی.از جفتی غم بباد غصه
دل حامله گران ببینم.خاقانی.نوبر چرخ کهن نیست بجز جام می
حامله زآب خشک گوهر تر درشکم.خاقانی.زآن نخل خشک تازه شود گر نسیم قدس
چون مریم است حامله تن دختر سخاش.خاقانی.دل حامله گشت و غم همی زاد
زآن هر نفسش هزار درد است.خاقانی.هر دم مرا به عیسی تازه است حامله
زآن هر دمی چو مریم عذرا برآورم.خاقانی.هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله
وز حریصی چون نیابم آهن و آتش خورم.خاقانی.ازحسرت کلاه تو دریای حامله
چون ابر بر جواهر عذرا گریسته.خاقانی.حامله ست اقبال مادرزاد او
قابله ش ناهید عشرت زای باد.خاقانی.گر ز نصرت نه حامله ست چرا
نقطه نقطه ست پیکر تیغش.خاقانی.لعبت چشم بخونین بچگان حامله شد
راه آن حامله را وقت سحر بگشایید.خاقانی.دختر آفتاب ده در تتق سپهرگون
گشته بزهره فلک حامله هم به دختری.خاقانی.تیغ تو نه ماهه بود حامله از نُه فلک
لاجرمش فتح و نصر هست بنات و بنین.خاقانی.هر نفسی حوصله ناز نیست
هر شکمی حامله ناز نیست.نظامی.فقیره درویشی حامله بود.( گلستان ).شب فراق بروز وصال حامله بود

معنی کلمه حامله در فرهنگ معین

(مِ لِ ) [ ع . حاملة ] (اِفا. ) مؤنث حامل . آبستن ، زن باردار.

معنی کلمه حامله در فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) باردار، آبستن.
۲. = حامل

معنی کلمه حامله در فرهنگ فارسی

باردار، زن باردار، آبستن، حاملات وحوامل جمع
(اسم ) مونث حامل آبستن زن باردار . توضیح در عربی افصح ( حامل ) ) بدین معنی آمده ولی در متون عربی و فارسی (( حامله ) ) استعمال شده : ( این دختر من حامله شده است و من او را بشوهر نداده ام ) ( جوامع الحکایات ج ۱ چا. ۸۹ : ۱ )

جملاتی از کاربرد کلمه حامله

چرخ تیغ زن بفسان خاک بارکرده دهان هر طرف نظر فکنی فتنه زاست حامله‌ا‌ی
در اکثر روستاها، مکان‌های غیر مقدسی وجود دارند که از طریق قصه‌های عامیانه به رابطه انسان‌ها و خرس‌ها مربوط می‌شوند.). تم اصلی به قرار زیر است؛ خرس نری دختر جوانی را دزدیده به لانه‌اش می‌برد. دختر حامله شده و فرزند دو رگه‌ای به دنیا می‌آورد. در فرصتی دختر فرار کرده خرس عاشق را با فرزند گریان جای می‌گذارد
اکثر زنان حامله که دارای پرولاپس دریچه میترال هستند، یک زایمان موفق و بدون عارضه را سپری می‌کنند. اگرچه بعضی پزشکان در صورتی که ریسک عفونت دریچه در حین زایمان بالا باشد، به بیماران آنتی‌بیوتیک تجویز می‌کنند.
آیترا (به یونانی: Αἴθρα) در اساطیر یونانی دختر پیتیوس، شاه تروزین در آرگولید، و مادر تسئوس (پدرش آیگیوس پادشاه آتن بود، یا در برخی تفاسیر پوزئیدون ایزد دریاها) بود. گمان می‌رفت که آیگیوس عقیم باشد، و آیترا شبی که تسئوس را حامله شد، با هر دو خوابیده بود.
برصیصا، قصه با او بازگفت که دختر حامله شده است.
او اندکی پس از مرگ پدرش در مدینه به دنیا آمد. ابوبکر هنگام اعلام وصیت، به دخترش عایشه گفت، چند درخت خرما را که به او داده‌است، از آن، دو برادر و دو خواهرش ارث می‌برند. او خواسته‌های پدرش را پذیرفت، اما پرسید که به جز اسما به کدام خواهر دیگر اشاره می‌کند. ابوبکر به او گفت که، حبیبه حامله است و گمان می‌برد که فرزندش دختر باشد.
باد او قابله روح، چو باد عیسی است صحن او حامله امن، چو صحن حرم است
عشار به معنی شتر ده‌ماهه حامله است که در آن زمان ارزشمندترین اموال عرب محسوب می‌شده‌است
با ابر کفش حاملهٔ ابر عقیمست با بحر دلش واسطهٔ بحر غدیرست
از آن نفس که در او سر روح پنهان شد بکرد حامله دل را رسول رهگذری
در بر خار غنچه را دختر حامله نگر بر لب جو بنفشه را مادر سوگوار بین
از درد زه برآکه در این انجمن هنوز ننهاده است حاملهٔ اعتبار بار
راج مالهوترا(سلمان خان) با دختری به نام پریا(رانی موکرجی) ازدواج می‌کند، پریا پس از مدتی حامله می‌شود اما در اثر یک حادثه و افتادن مادر بر روی زمین، بچه از دنیا می‌رود همچنین پریا با از دست دادن رحم دیگر نمی‌تواند بچه دار شود اما راج و پریا این موضوع را که دیگر بچه دار نمی‌شوند مخفی می‌کنند. آن‌ها به پیشنهاد پریا تصمیم می‌گیرند تا راج به صورت مخفیانه با زنی ازدواج کند و از او بچه دار شود. پس راج تصمیم می گبرد با کمک دختری فاحشه به نام مدو بالا(پریتی زینتا) بچه دار شود مدو در قبال دریافت یک میلیون روپیه این پیشنهاد را قبول می‌کند و همچنین این موضوع مورد موافقت پریا قرار می‌گیرد، آن سه نفر برای این که کسی متوجه ماجرا نشود تصمیم می‌گیرند تا همراه هم به سوئیس بروند و چند ماه آن جا زندگی کنند و…
گر ز رای روشن او پرتو افتد در جهان حامله خورشید زاید در سواد زنگبار
آن یکی می‌دید خواب اندر چله در رهی ماده سگی بد حامله
گریشا یگر با بلعیدن «فریدا رایس» قدرت «تایتان بنیان‌گذار» را به‌دست‌آورد. پس از بلعیده شدن «گریشا یگر» توسط «ارن یگر»، قدرت «تایتان بنیانگذار» و «تایتان حمله ای» از پدرش به وی منتقل شد. تایتان بنیان‌گذار قدرت کنترل کامل الدیایی‌ها را به شخص می‌دهد اما پس از پیمان عدم جنگ نیاز به خون فریتز مطرح شد (البته همه نوادگان یمیر (الدیایی‌ها) از حامله شدن یمیر بنیانگذار از فریتز قبیله‌ای پدید آمدند بنابراین همه الدیایی‌ها خون سلطنتی دارند اما در پیمان ضد جنگ آمده که فرد باید از خاندان سلطنتی باشد نه دارای خون سلطنتی) بنابراین ارن برای فعال کردن غول بنیانگذار به غول‌های که سلطنتی دارا باشند نیاز دارد. از جمله آنها زیک صاحب غول جانور اس‍ت.
لعبت چشم به خونین‌بچگان حامله شد راه آن حامله را وقت سحر بگشایید
انجیل روایت می‌کند که وقتی مریم به عیسی حامله بود، به دیدار الیصابات رفت و جنین در شکم مادر به جنبش درآمد چرا که از حضور مریم شاد شد.
مادر کاهنه‌ام مرا حامله شد، او مرا در خفا به دنیا آورد.
(وقتی حامله هستی باید منتظر چه چیزی باشی)