حبوبات

حبوبات

معنی کلمه حبوبات در لغت نامه دهخدا

حبوبات. [ ح ُ ] ( ع اِ ) ج ِ حبوب.

معنی کلمه حبوبات در فرهنگ فارسی

( اسم ) حبوب

معنی کلمه حبوبات در دانشنامه عمومی

حبوبات یا بُنشن جمع حبوب است و آن گیاه یا دانه گیاهی از تیره باقلاییان است. در زبان فارسی حاضر حبوبات عمدتاً به دانه های خشک انواع این گیاهان که به مصرف خوراک انسان می رسند گفته می شود. حبوبات معروف عبارت از لوبیا، عدس، ماش، باقلا، نخود، لپه، سویا، بادام زمینی و غیره هستند.
حبوبات کشت شده طیف متنوعی از طبقه بندی های کشاورزی، علوفه پوشا، غلات، گلدهی، دارویی/صنعتی، آیش/کود سبز و دسته های الوار را شامل می شود. یکی از ویژگی های قابل توجه بسیاری از گونه های حبوبات که به صورت تجاری کشت می شوند، تطبیق پذیری آنها است، که اغلب نقش های متعددی را همزمان بر عهده می گیرند. میزان این نقش ها به مرحله بلوغی که در آن برداشت می شوند بستگی دارد.
حبوبات دارای مقدار زیادی پروتئین، کربوهیدرات، مواد معدنی مانند: آهن، کلسیم، پتاسیم، منیزیم و ویتامین آ هستند.
نئاندرتال ها ۷۰۰۰۰ سال پیش از حبوبات هنگام پختن غذا استفاده می کردند. باستان شناسان آثاری از تولید نبض را در اطراف رودخانه راوی ( پنجاب ) ، محل تمدن دره سند، کشف کرده اند، که قدمت آن به حدود ۱۰۰۰ می رسد. ۳۳۰۰ قبل از میلاد در همین حال، شواهدی از کشت عدس در اهرام مصر و دستور العمل های خط میخی نیز یافت شده است. دانه های نخود خشک در دهکده ای در سوئیس کشف شده اند که اعتقاد بر این است که قدمت آن به عصر حجر می رسد. شواهد باستان شناسی نشان می دهد که این نخودها باید در شرق مدیترانه و بین النهرین رشد کرده باشند. مناطق حداقل ۵۰۰۰ سال پیش و در بریتانیا در اوایل قرن یازدهم. سویا برای اولین بار حدود ۵۰۰۰ سال پیش در چین از نوادگان تاک وحشی گلایسین سوجا اهلی شد.

معنی کلمه حبوبات در دانشنامه آزاد فارسی

حُبوبات (grain legumes)
حُبوبات
گیاهان یک سالۀ۱ خانوادۀ حبوبات Leguminosae. برای استفاده از دانه هایی با ۲۰ تا ۵۰ درصد پروتئین کشت می شوند. این گیاهان در بسیاری از مناطق جهان، به ویژه در مناطقی که گوشت کمیاب است یا مصرف نمی شود، منبع مهم تولید پروتئین اند. گونه های گوناگون لوبیا۲، ماش، باقلا، نخود۳، نخودفرنگی۴، ماشک، گاودانه۵، و عدس دال۶ جزو حبوب اند. ریشۀ۷ همۀ این گیاهان گره هایی محتوی باکتری ریزوبیوم دارد که برای افزایش عنصر نیتروژن در خاک نقش مهمی دارند. بادام زمینی۸ گاهی در این گروه از گیاهان قرار می گیرد.beanpeacow peapigeon peachickpearootpeanut

معنی کلمه حبوبات در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حبوبات دانه‏های خوردنی نباتات می باشد. که از آن در بابهای طهارت، صلات، زکات، تجارت، دین، غصب و حدود سخن رفته است.
حبوبات به دانه‏های گیاهانی مانند لوبیا، عدس، نخود و ماش که در پختن غذا از آنها استفاده می‏شود، اطلاق می‏گردد.
حبوبات در طهارت
به گفته برخی، برای تطهیر حبوبات نجس شده، مانند برنج و ماش، آنها را در پارچه‏ای قرار داده و در آب کر فرو می‏برند و در صورت نفوذ نجاست در باطن آنها، آن قدر در آب می‏ماند که آب پاک در باطن آن نفوذ کند.
برخی، تطهیر باطن مثل حبوبات را غیر ممکن دانسته‏اند.
حبوبات در صلات
سجده بر حبوباتِ خوردنی، مانند گندم و برنج صحیح نیست.
حبوبات در زکات
...

معنی کلمه حبوبات در ویکی واژه

legumi

جملاتی از کاربرد کلمه حبوبات

و لیکن ارباب علم، و اهل تفکر در خلق سماوات و ارضین می توانند آنها را فهمید اکثر آنها اموری است که به جز خالق آنها کسی راه به فهمیدن آنها ندارد پس راهی که به آن توان جمیع محبوبات الهی و مکروهات او را یافت و به واسطه آن به مرتبه شاکران رسید و از کفران رهایی یافت طریقه شرع مقدس است، زیرا آنچه جمیع رضای الهی در آن یا خلاف رضای او است بیان کرده و از اولی، به واجبات و مستحبات تعبیر کرده و از دومی، به مکروهات و محرمات پس هر که را اطلاع بر جمیع احکام شریعت در همه افعال خود نباشد متمکن از ادای حق شکر الهی نیست.
جالب است بدانید با وجود اینکه بادام زمینی جزء حبوبات محسوب می‌شوند اما بیشتر مردم آن‌ها را به عنوان آجیل می‌شناسند.
آش قیسی یکی از غذاهای سنتی استان همدان است که از قیسی، برگ آلو، برنج، گوشت و حبوباتی همچون نخود و لوبیا برای پختن آن استفاده می‌شود به طوریکه در نهایت آشی ملس سر سفره‌ها جای می‌گیرد.
مردم به کشت غلات و حبوبات می‌پرداختند و برکه‌های آب در گوشه و گوشه این سامان جاری بود و مردم به هنرهای ازجمله دوزندگی، مسگری، درودگری، سفالگری، ذوب فلزات و کشاورزی مشغول بودند و سپاه اسکندر پس از هفته‌ها اقامت در این سرزمین راه جنوب را در پیش‌گرفته و به‌سوی هند رهسپار شدند.
شاه جواب نوشت که: نامه تو را آئینه دل خویش گردانیدم. اگر خالص بود مرا ناامیدی از نفس خویش امیدم به خدای صافی شود، و اگر صافی شود امید من به خدای صافی شود، خوف من از خدای. آنگه ناامید شوم از نفس خویش، و اگر ناامید شوم از نفس خویش آنگاه خدای را یاد توانم کرد، و اگر خدای را یاد کنم خدا مرا یاد کند، و اگر خدا مرا یاد کند نجات یابم از مخلوقات و پیوسته شوم به جمله محبوبات. والسلام.