حالیه

معنی کلمه حالیه در لغت نامه دهخدا

( حالیة ) حالیة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث حالی. زنی که بزیور آراسته باشد. ( آنندراج ). زن زیورپوشیده. صاحب پیرایه.
حالیة. [ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) کنونی. فعلی.
حالیة. [ لی ی َ ] ( اِخ ) فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است. و به این افعال حالتی می آورند که بیهوش شوند.و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده ، حال آورده ،و مذهب ایشان عین ضلالت و بطالت است و بدعت و مخالف سنت. کذا فی توضیح المذاهب. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه حالیه در فرهنگ عمید

۱. کنونی.
۲. (قید ) در این دوران، امروزه.
۳. (تصوف ) [قدیمی] فرقهای از متصوفه که سماع، پایکوبی، و سرودخوانی را از اعمال نیک می دانند و با این اعمال حالتی به آنان دست میدهد که از خود بی خود میشوند.

معنی کلمه حالیه در فرهنگ فارسی

فرقه ای از صوفیه که گویند رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن وسرود شنیدن حلال است و باین افعال حالتی میاورند که بیهوش شوند و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده حال آورده است .
کنونی فعلی

جملاتی از کاربرد کلمه حالیه

ای توده عمل با همم عالیه کن بگذشته گذشت صحبت از حالیه کن
«بزرگ‌ترین مجتهدهای حالیه که به منزلهٔ رئیس عدالت‌خانهٔ حالیهٔ ممالک فرنگ است حاجی ملا علی کنی است. حاجی ملا علی شخص مسنّی است و ظاهراً مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد. اگر چه املاک او زیاد است مع‌هذا نمی‌خواهد جلال و ظاهرسازی به خرج دهد. وقتی در کوچه‌ای راه می‌رود بر قاطر سفیدی سوار می‌شود و فقط یک نفر نوکر دارد، اما جمعیت از هر طرف کوچه به جلوِ او ازدحام می‌کنند مثل این‌که وجودی ملکوتی است. اگر یک کلمه بگوید می‌تواند اعلی‌حضرت را از سلطنت خلع کند. سربازهایی که در سفارت ممالک متحدهٔ آمریکا قراول می‌کشیدند به من گفتند که اگرچه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شده‌ایم، اما اگر حاجی ملا علی امر کند همهٔ شما را می‌کشیم.»
بیشتر تغییرات لباس حالیه زن‌ها به واسطه اختراع و تفکر حضرت قدسیه پیدا شده، خیلی حق به گردن مردها و زنها دارد. چه این تغییرات اسباب زینت و جلوه خانم‌ها شده، آن لباس‌های کثیف قدیم از میانه رفته؛ مثلاً چارقد «گاز» قالب کرده حالیه را که پیش چارقد قلمکار یا ترمه یا چلوار سی سال پیش بگذارند معلوم می‌شود… همین‌طور بزک‌ها که خیلی ساده و ظریف شده با آن خال‌ها و خط‌ها و رنگک و زلف بچه که مثل فیل نقاشی بودند و تمام بدن را مثل وحشی‌های دنیا از خال رنگ کرده، یا این «فر» تازه که از فرنگ آورده و زلف‌ها را مجعد یا غیر آن با کمال سلیه و قشنگی داغ می‌کنند که هزار مرتبه بر حسن و وجاهت خانم‌ها افزوده.
مرا چکار که سابق فلان چه بود و چه کرد برای حالت حالیه ات چه فتوی راست
لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان می‌گوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند می‌شده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرم‌آباد و اراضی پشت کوه بوده‌است. مراد از لر کوچک، ایلات لرستان، همدان و مراد از لر بزرگ، ایلات بختیاری، ممسنی و کهگیلویه دانسته شده‌است یعنی به خلاف تقسیم فوق.