معنی کلمه حبس خانه در لغت نامه دهخدا حبسخانه. [ ح َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) مَحبس. زندان. سجن. دوستاق : هم بمولد قرار نتوان کردکه صدف حبسخانه درر است.خاقانی.
جملاتی از کاربرد کلمه حبس خانه تا متمکن به حبس خانه ی عقلی راه به دولت سرای عشق نداری اسیر سخن متصل تو می آری ز حبس خانه خاطر به جلوه گاه خیال